سخنان مقام معظم رهبری در جمع مردم در مشهد مقدس و در روز نخست سال نو، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی داشت.



به گزارش فارس، سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در مشهد مقدس با پوشش رسانه‌ای گسترده‌ای همراه بود.



خبرگزاری فرانسه: اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای موضع ایران در برابر تهدیدات غرب را تقویت کرد

خبرگزاری فرانسه لحظاتی پس از پایان سخنرانی مقام معظم رهبری در شهر مقدس مشهد، این سخنان را بازتاب و گزارش داد آیت‌الله خامنه‌ای هشدار داد ایران هرگونه حمله از سوی آمریکا یا اسرائیل را پاسخ خواهد داد.



این خبرگزاری با پوشش این بخش از سخنان رهبری که ایران به دنبال ساخت بمب اتمی نبوده و نیست اما اگر از سوی دشمن خواه آمریکا یا رژیم صهیونیستی هدف حمله قرار خواهد گیرد به همان سطح، حمله آنها را پاسخ خواهد داد، افزود که اظهارات آیت الله خامنه‌ای موضع ایران در برابر تهدیدات غرب علیه برنامه هسته‌ای خود را تقویت کرد.



خبرگزاری فرانسه در ادامه نوشت: رهبر ایران پاسخ به هرگونه حمله را حق ایران توصیف و اعلام کرد که بر اساس تعالیم الهی درصورتی که دشمن تجاوز را آغاز کند، شکست را در پیش رو خواهد داشت.



این خبرگزاری به نقل از مقام معظم رهبری افزود: "این سنت الهی است. ما به دنبال حمله یا تهاجم نیستیم بلکه به دنبال حفظ موجودیت و هویت جمهوری اسلامی هستیم."



آسوشیتدپرس: رهبر ایران تاکید کرد ایران به دنبال ساخت سلاح اتمی نبوده و نیست

خبرگزاری آسوشیتدپرس با بازتاب سخنان رهبری ایران در حرم رضوی(ع) نوشت:" آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی که به طور زنده از شبکه دولتی ایران پخش می‌شد، با نام‌بردن از اسرائیل و آمریکا هشدار داد، ایران هرگونه حمله آمریکا و اسرائیل را به همان سطح پاسخ خواهد داد."



این خبرگزاری با اشاره به تهدیدات آمریکا و اسرائیل برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران افزود: "رهبر ایران تصریح کرد ایران بمب اتمی نداشته و قصد ساختن آن را نیز ندارد."



رویترز: رهبر ایران هشدار داد در هر سطحی که دشمن حمله کند ایران پاسخ خواهد داد

خبرگزاری انگلیسی رویترز طی خبری به پوشش سخنرانی مقام معظم رهبری در مشهد مقدس پرداخت.



این خبرگزاری به نقل از رهبر ایران نوشت: ایران تسلیحات هسته‌ای ندارد و نخواهد ساخت اما در مقابله با تجاوز دشمنان چه از سوی آمریکا باشد یا رژیم صهیونیستی، برای دفاع از خود، در همان سطحی که دشمن به ما حمله کند، حمله خواهیم کرد.



رویترز ادامه داد که رهبر ایران در سخنرانی سالانه خود به مناسبت نوروز اضافه کرد: آمریکایی‌ها اشتباه بزرگی مرتکب می‌شوند اگر فکر کنند که با تهدیدها می‌توانند ملت ایران را نابود کنند.



این خبرگزاری انگلیسی در ادامه به تهدیدهای آمریکا و اسرائیل علیه ایران پرداخت و به مذاکره آتی ایران با گروه 5+1 نیز اشاره‌ای کرد.



رویترز در ادامه نوشت که رهبر ایران در سخنرانی خود به دستاوردهای هسته‌ای ایران طی 12 ماه گذشته از قبیل افزایش غنی‌سازی تا 20 درصد و ساخت میله‌های سوخت برای رآکتور تهران اشاره کرد.



این خبرگزاری انگلیسی اضافه کرد که رهبر ایران گفت: در شرایطی که دشمنان درباره سقوط ملت ایران و تحریم‌های سخت صحبت می‌کنند ایران تمامی این دستاوردها را بدست آورد.



دویچه‌وله: رهبر ایران تاکید کرد آمریکا در صورت حمله به ایران مرتکب اشتباه بزرگی می‌شود

پایگاه اینترنتی "دویچه‌وله" آلمان طی خبری کوتاه به انتشار بخش‌هایی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در مشهد مقدس پرداخت.



این پایگاه اینترنتی آلمانی نوشت: رهبر جمهوری اسلامی ایران روز سه‌شنبه (اول فروردین) در سخنان نوروزی خود در مشهد گفت: ایران در صورتی که مورد حمله قرار بگیرد در همان سطح پاسخ خواهد داد.



دویچه‌وله ادامه داد: آیت‌الله خامنه‌ای در این سخنان تأکید کرد که ایران در پی رسیدن به سلاح اتمی نیست، اما در صورت حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی از خود "در همان سطح" دفاع خواهد کرد. وی افزود، آمریکا در صورت حمله به ایران مرتکب "اشتباه بزرگی" خواهد شد.



بی‌بی‌سی: رهبر ایران با استناد به قرآن نوید داد حمله‌کنندگان به ایران شکست می‌خورند

پایگاه اینترنتی "بی بی سی" طی خبری به پوشش بخش‌هایی از سخنان مقام معظم رهبری در جمع مردم در مشهد مقدس پرداخت.



بی‌بی‌سی نوشت:  آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران تأکید کرد که کشورش در پی تولید سلاح اتمی نیست، اما اگر مورد حمله قرار گیرد، در همان سطح پاسخ خواهد داد.



این پایگاه اینترنتی ادامه داد: آقای خامنه ای در نخستین روز سال ۱۳۹۱ و در سخنرانی نوروزی خود در مشهد، با قرائت آیاتی از کتاب مقدس مسلمانان گفت که "قرآن به ما نوید داده است که اگر دشمن به شما حمله کرد، قطعا شکست خواهد خورد".او گفت که مردم ایران در فکر تهاجم و تجاوز نیستند، اما هستی، هویت، دین و "جمهوری اسلامی خود" را با تمام وجود دوست دارند.



بی‌بی‌سی اضافه کرد: رهبر ایران گفت که کشورهای غربی قصد دارند با اعمال تحریم های اقتصادی مردم ایران را از حکومت این کشور جدا کنند. به گفته او، این کشورها می دانند که ایران در پی تولید سلاح اتمی نیست و پرونده هسته ای ایران تنها بهانه ای برای فشار آوردن به حکومت جمهوری اسلامی است.



بر اساس گزارش بی‌بی‌سی ، آیت الله خامنه ای گفت: "ما به دلایل خودمان به هیچ وجه به دنبال سلاح هسته ای نیستیم. نه تولید کرده ایم و نه تولید خواهیم کرد. این بهانه است". رهبر ایران گفت که مشکل اصلی غرب با ایران به منابع نفت و گاز این کشور مربوط می شود. به گفته او، کشورهای غربی از نظر منابع انرژی دچار مشکل هستند و منابع نفت و گاز آنها در سال های آینده پایان خواهد گرفت در حالی که ایران از نظر مجموع ذخایر نفت و گاز در صدر کشورهای جهان قرار دارد.



بی‌بی‌سی اضافه کرد که رهبر ایران گفت: "مسئله، مسئله هسته ای یا حقوق بشر نیست. مسئله جمهوری اسلامی است که مثل شیر در مقابل اینها ایستاده است".او در عین حال به کشورهای غربی توصیه کرد که به جای تقابل با مردم ایران، "محترمانه" با آنها رفتار کنند.



النشره: رهبر ایران به شکسته شدن هیبت آمریکا در جهان معتقد است

پایگاه خبری "النشرة" لبنان طی خبری به پوشش بخش‌هایی از سخنان مقام معظم رهبری در مشهد مقدس پرداخت.



این پایگاه اینترنتی نوشت که رهبر ایران هشدار داد که ایران به هر حمله در همان سطح پاسخ خواهد داد.



النشره نوشت: رهبر ایران که این سخنان را به مناسبت عید نوروز مطرح می‌کرد تاکید کرد که قدرت‌های استکباری سال گذشته با مشکلات متعددی به دلیل سرنگون شدن دیکتاتورهای منطقه و انزوایی که علیه اسرائیل تحمیل شده، مواجه شده‌اند.



این پایگاه اینترنتی لبنانی اضافه کرد که رهبر ایران گفت: پیشرفت علمی و فناوری که دانشمندان ایرانی آن را بدست آوردند بسیار بیشتر از آن چیزی است که در رسانه‌ها اعلام می‌شود.



النشره افزود که آیت‌الله خامنه‌ای گفته است که هیبت آمریکا در بسیاری از مناطق جهان شکست خورده و آمریکا با مشکلات متعددی مواجه است.



یدیعوت آحارونوت: رهبر ایران بر مقابله به مثل دربرابر حمله آمریکا و اسرائیل تاکید کرد

پایگاه اینترنتی رونامه صهیونیستی "یدیعوت آحارونوت" طی خبری به پوشش بخش‌هایی از سخنان مقام معظم رهبری در جمع مردم در مشهد مقدس پرداخت.



یدیعوت آحارونوت نوشت: "آیت‌الله علی خامنه‌ای" در سخنان روز سه‌شنبه خود گفت که در صورت تجاوز از سوی آمریکا یا اسرائیل، ایران از خود دفاع و اقدام متقابل انجام خواهد داد.



این روزنامه صهیونیستی در ادامه نوشت که رهبر ایران تاکید کرد که تسلیحات هسته‌ای نداریم و نخواهیم ساخت اما در مقابله با تهاجم دشمنان چه از سوی آمریکا یا از سوی رژیم صهیونیستی باشد، برای دفاع از خود در همان سطحی که به ما حمله کنند، اقدام خواهیم کرد.



یدیعوت آحارونوت اضافه کرد که رهبر ایران در جمع هزاران نفر در مشهد گفت: آمریکا در حال ارتکاب اشتباه بزرگی است در صورتی که فکر کند با تهدید کردن می‌توانند ملت ایران را نابود کنند.



سی.ان.ان: رهبر ایران در میان شعار مرگ بر آمریکا از عظمت ایران سخن گفت

شبکه خبری سی.ان.ان با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در آغاز سال نوی شمسی در حرم امام رضا(ع)نوشت: آیت الله خامنه ای در سخنرانی ابتدای سال خود از آمادگی ایران برای پاسخ به حمله آمریکا در  هر سطحی خبر داد.



سی.ان.ان با اشاره به سرداده شدن شعار مرگ بر آمریکا در میان سخنرانی مقام معظم رهبری نوشت: رهبر ایران غرب را ناتوان از هرگونه آسب زدن به دستاوردهای انقلاب اسلامی معرفی کرد و از عظمت ایران سخن گفت.



این شبکه خبری آمریکایی در ادامه گزارش خود آورده است: رهبر ایران در سخنان خود به این نکته اشاره کرد که ایران سلاح هسته ای نمی سازد و در آینده نیز نخواهد ساخت.



سی.ان.ان با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در خصوص مصرف کالاهای داخلی آن را به عنوان اصلی ترین راهبرد ایران برای مقابله با تحریم ها عنوان کرده است و از ضرورت همکاری دولت و با صنایع برای افزایش تولید داخلی عنوان کرد.



همچنین این شبکه خبری با اشاره به سخنان نوروزی اوباما، از افزایش تنش های آمریکا با ایران در سال نوی میلادی خبر داد.



العربیة: سخنان رهبر ایران موضع تهران در مقابله با غرب را تقویت کرد

پایگاه اینترنتی شبکه خبری "العربیة" طی خبری به پوشش بخش‌هایی از سخنان مقام معظم رهبری در مشهد مقدس پرداخت.



العربیه گفت که رهبر ایران اعلام کرد که ایران به هر حمله‌ای که از سوی آمریکا و اسرائیل صورت بگیرد، پاسخ خواهد داد.



العربیة ادامه داد که رهبر ایران تاکید کرده که ایرن به دنبال تسلیحات اتمی نبوده و آن را نخواهد ساخت اما اگر هرگونه حمله‌ای از سوی دشمنان چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستی صورت گیرد، ایران در همان سطحی که مورد حمله قرار می‌گیرد، حمله خواهد کرد.



العربیة نوشت که این اظهارات رهبر ایران، موضع تهران را در مقابله با غرب در برنامه هسته‌ایش تقویت کرد.



پایگاه اینترنتی این شبکه خبری در ادامه نوشت که رهبر ایران با استناد به قران اعلام کرد که در صورتی که دشمن نخست به شما حمله کرد، قطعا شکست خواهد خورد.



العربیة نوشت که رهبر ایران گفت: این قانون خداوند است. ما به دنبال حمله و تجاوز نیستیم اما ما به ماهیت و هویت جمهوری اسلامی تعلق داریم.

بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
الحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد
و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین
سیّما بقیّةالله فى الأرضین‌

 خداوند متعال را از اعماق جان سپاسگزارم که یک بار دیگر و یک سال دیگر این توفیق را عنایت فرمود که روز اول سال در کنار شما برادران و خواهران زائر و مجاورِ این سرزمین پاک و مقدس، در کنار مرقد مطهر حضرت ابى‌الحسن على‌بن‌موسى‌الرضا (صلوات الله و سلامه علیه) باشم و از فیوضات این روز و از فرصت بزرگ دیدار شما برادران و خواهران عزیز بهره‌مند شوم. اولاً تبریک عرض میکنم حلول سال نو و عید نوروز را به همه‌ى ملت ایران، به شما برادران و خواهران عزیز، و مطالبى را در این مناسبت عرض میکنم.

 مطلب اوّلى که مورد نظر است که عرض بشود، به مناسبت گذشتن سى و یک سال از استقرار نظام جمهورى اسلامى، یک تعریف قرآنى از نظام مقدس اسلامى و از حکومت اسلامى است. اساس حکومت اسلامى و شاخص عمده‌ى این حکومت عبارت است از استقرار ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به تعالیم انبیاء و سلوک در صراط مستقیمى که انبیاء الهى در مقابل پاى مردم قرار دادند. اساس، ایمان است. فرستادن پیامبران الهى براى هدایت انسانها و ایجاد جوامع دینى و الهى در طول تاریخ تا امروز، در درجه‌ى اول براى این مقصود است. لذا میفرماید: «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا. لتؤمنوا باللَّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه بکرة و اصیلا».(1) یعنى هدف از فرستادن پیغمبران الهى، ایمان به خدا، دل بستن به ذات الهى و راه الهى، و دل بستن به آن تعالیمى است که انبیاء الهى به انسان تعلیم داده‌اند. این در سوره‌ى مبارکه‌ى «انّا فتحنا» است. در سوره‌ى مبارکه‌ى احزاب میفرماید: «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا. و داعیا الى اللَّه».(2) رسالت پیغمبر، دعوت به خداست؛ این، اساس کار است. آن چیزى که به عنوان شاخص، میان نظام اسلامى و جامعه‌ى اسلامى و همه‌ى جوامع بشرى وجود دارد، در درجه‌ى اول این نکته است؛ مسئله‌ى ایمان به خدا، ایمان به غیب، ایمان به راهى که خداوند متعال براى سعادت دنیوى و اخروى انسان در مقابل بشر قرار داده است. اگر امروز نظام جمهورى اسلامى در مقابل نظامهاى گوناگون عالم سخنى براى گفتن دارد، مطلبى براى تحدى در قبال نظامهاى مادى در نظام جمهورى اسلامى وجود دارد، به خاطر همین است که شاخص عمده، ایمان است. امروز بشر به خاطر بى‌ایمانى، دچار منجلابهاى گوناگون زندگى است. بنابراین شاخص عمده، ایمان است. ایمان به خدا و راه خدا و راه انبیاء - که دنبال آن، عمل به این تعالیم است - فقط براى تعالى معنوى نیست؛ اگرچه عمده‌ترین ثمره‌ى آن، تعالى معنوى و تکامل انسانى و اخلاقى است؛ چون دنیا مزرعه‌ى آخرت است. از حرکت در زندگى دنیاست که انسان میتواند مدارج و معارج را طى کند و پیش برود. لذا زندگى مادى هم در گروى ایمان به خداست. پس ایمان به خداى متعال نه فقط سعادت معنوى را تأمین میکند، بلکه سعادت مادى را هم تأمین میکند. ایمان به خداى متعال موجب میشود که بشر در زندگى مادىِ خود بتواند همه‌ى آن چیزهائى را که انسان به آن نیازمند است، به دست بیاورد. «و لو انّهم اقاموا التّوریة و الانجیل و ما انزل الیهم من ربّهم لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم»؛(3) اگر اقامه‌ى دین بشود، اگر تعالیم اسلامى در جامعه عمل بشود، انسانها از لحاظ رفاه به آن حدى میرسند که هیچ نیازى براى آنها باقى نماند که تأمین نشده باشد. از لحاظ آسایش معنوى و روانى انسان، احساس امنیت و آرامش، باز نقش ایمان برجسته است. به گفته‌ى قرآن: «قد جائکم من اللَّه نور و کتاب مبین. یهدى به اللَّه من اتّبع رضوانه سبل السّلام»؛(4) راه‌هاى سلامت را، راه‌هاى آرامش را، راه‌هاى امنیت روانى را قرآن به انسان تعلیم میدهد؛ این راهى است که بشر را به آرامش روانى میرساند؛ یعنى همان چیزى که امروز دنیا در فقدان آن، در حال التهاب است. پیشرفت مادى هست، پیشرفت فناورى و علمى هست، ثروتهاى کلان در دست جوامع هست؛ اما آسایش نیست، آرامش نیست. این به خاطر کمبود این عنصر اساسى در زندگى انسان است، که عبارت است از ایمان. این یک مطلب اساسى با استفاده‌ى از قرآن کریم است که در جمهورى اسلامى، من و شما، همه‌ى آحادمان، همه‌ى جوانهایمان، همه‌ى نسلهاى رو به جلو که میخواهند فرداى سعادتمندى را براى کشورشان و براى خودشان و براى فرزندانشان تأمین کنند، باید به این توجه داشته باشند. اساس کار در نظام اسلامى ایمان است، که باید این ایمان را تأمین کرد؛ نه فقط در دل، بلکه در عمل، در برنامه‌ریزى‌ها و در همه‌ى اقدامها.

 امسال سى و دومین سالى است که نظام جمهورى اسلامى تشکیل شده است؛ یعنى دومین سال از دهه‌اى است که اعلام شد دهه‌ى پیشرفت و عدالت است. شعار پیشرفت و عدالت، یک شعار محورى است؛ یک مطلب اساسى است؛ یک نیاز است. در این مرحله، هدف کلان ملت عزیز ما و مسئولان باید پیشرفت و عدالت باشد. «پیشرفت» و «عدالت» دو خواسته‌اى است که انسانها به آن نیازمندند. پیشرفت، یعنى از لحاظ علم و عمل و آنچه که در دنیا براى یک جامعه لازم است، به نتائج مطلوب برسد. عدالت هم یعنى میان انسانها تبعیض وجود نداشته باشد، بى‌عدالتى نباشد، ظلم نباشد. هر دو خواسته، جزو خواسته‌هاى اساسى و اصلى و دیرین بشریت است، که تا تاریخ بشر وجود داشته است، این دو خواسته، خواسته‌ى اصلى انسانها بوده است: پیشرفت و عدالت. این شعارها را میشود داد؛ مهم این است که کِى میشود به این شعارها عمل کرد. ما در نظام جمهورى اسلامى، این دهه‌ى چهارم را هنگام مناسب براى عمل در جهت رسیدن به این دو شعار یافتیم. پیشرفت را میشود به معناى حقیقى کلمه به دست آورد؛ عدالت را هم با رشدى که در جامعه‌ى ما هست، با آگاهى و بصیرتى که مردم ما بحمداللَّه پیدا کرده‌اند، موانع را شناخته‌اند، اهداف را تشخیص داده‌اند، دوست و دشمن را امروز جوانهاى ما تشخیص میدهند، اگر مسئولى در پى عدالت باشد، میتواند در جامعه‌ى ما مقدمات استقرار عدالت کامل را فراهم کند. البته این کارِ کوتاه‌مدت نیست، کارِ بلندمدت است. بنابراین این دهه را، دهه‌ى پیشرفت و عدالت در نظر میگیریم. هر اقدامى که میشود، هر برنامه‌ریزى‌اى که میشود، باید این دو عنصر در آن ملحوظ باشد؛ هم در جهت پیشرفت جامعه باشد، هم در جهت عدالت باشد.

 کشور آمادگى‌هاى زیادى دارد. عزیزان من! در این سى سال، ملت و کشور در همه‌ى زمینه‌ها پیشرفت کرده است. زمینه براى یک حرکت عظیم و بنیانى، یک حرکت محسوس که اثر آن را در زندگى مردم بشود ملاحظه کرد، فراهم است. ما هم در زمینه‌ى زیرساختهاى اقتصادى پیشرفتهاى زیادى کرده‌ایم. در زمینه‌ى زیرساختهاى ارتباطى و مواصلاتى کارهاى بزرگى انجام گرفته است. در زمینه‌ى پیشرفت علمى و فناورى، یک روند پرشتابى از چندى قبل تاکنون آغاز شده است. ملاحظه میکنید؛ در زمینه‌هاى علمى، جوانان ما، دانشگاهیان ما، برجستگان و نخبگان ما به یک مراحلى دست پیدا میکنند که براى یک کشورى که از مرحله‌ى دانش و تحقیق و فناورى و ابتکار علمى بسیار دور بوده است و فاصله داشته است، بسیار چیزهاى عجیبى است.

 جوانان عزیز! امروز در کشور شما چیزهائى که ایران را در ردیف ده کشور اول دنیا قرار میدهد، یا در ردیف هشت کشور اول دنیا قرار میدهد، کم نیست. در بخشهاى مختلف، در بخشهاى علوم زیستى، علوم نانو، علوم فضائى، علوم گوناگون، شما مى‌بینید دانشمندان کشور - که عمدتاً هم همین جوانان پرشور و پرشوق و پرنشاط هستند - توانسته‌اند کشور را به اینجا برسانند که بگویند در این مقوله، ایران جزو هشت کشور دنیاست؛ در این مقوله، ایران جزو ده کشور اول دنیاست؛ یعنى این پیشرفت عظیمى است، این یک جایگاه مهمى است براى کشور.

 در زمینه‌ى اعتبار و اقتدار منطقه‌اى و بین‌المللى، امروز نظام جمهورى اسلامى و دستگاه اسلامى در کشور ما، آنچنان از ابهت و اهمیتى در چشم کشورها برخوردار است که دشمنان ما هم اعتراف میکنند که اعتبار بین‌المللى جمهورى اسلامى جزو برترینِ کشورهاى همسطح خود و کشورهائى است که میتوانند اثرگذار باشند. میتوان گفت جمهورى اسلامى از لحاظ اعتبار بین‌المللى و سیاسى در منطقه، در درجه‌ى اول قرار دارد. افرادى که بهترین تعبیر درباره‌ى آنها این است که انسان بگوید کوته‌بینند و دقت نظر ندارند، میشنوید از آنها که گاهى از اینکه فلان رئیس کشورِ مستکبر غربى یا فلان وزیر خارجه یا فلان مأمور بین‌المللى درباره‌ى ایران بدگوئى‌اى کرده است، این را دلیل بى‌اعتبارى نظام جمهورى اسلامى میشمارند؛ این خطاست. جمهورى اسلامى امروز در چشم ملتها، در چشم دولتها، حتّى در چشم دشمنانِ خودش داراى اعتبار و اقتدار است؛ یک دولت اثرگذار است. در مسائل جهانى، حضور نظام جمهورى اسلامى، یک حضور محسوس است؛ قابل مقایسه نیست با یک کشورى که از لحاظ وضع اقتصادى و وضع ثروت عمومى، در حد ایران است. یعنى ایران از همه‌ى کشورهائى که از لحاظ اوضاع اقتصادى از او جلوترند یا در سطح او هستند، از لحاظ تأثیر در سیاستهاى منطقه‌اى، بالاتر است.

 اینها همه زمینه‌هاست؛ سى سال تجربه‌ى خدمتگزارى و مدیریت هم امروز متراکم، در اختیار مسئولان نظام جمهورى اسلامى است. استمرار حرکت این نظام و استقرار و ثبات نظام جمهورى اسلامى، این اهمیت را داشته است، این اثر بزرگ را گذاشته است که یک تجربه‌ى متراکمِ ذى‌قیمتى در برخورد با مسائل جهانى و منطقه‌اى و مسائل داخلى در کشور جمع شده است؛ این خودش یک زمینه‌ى بسیار مهمى است، یک زیرساخت قابل توجهى است.

 چشم‌انداز روشنى تعیین شده است - یعنى سند چشم‌انداز بیست ساله‌ى جمهورى اسلامى - این سند باارزشى است. دولتهائى که پشت سر یکدیگر با انتخاب مردم بر سر کار مى‌آیند، میتوانند بر اساس این سند چشم‌انداز، اهداف را مشخص کنند؛ هر کدام بخشى از راه را بروند و دنباله‌ى کار را به دولت بعدى بسپارند. وجود سند چشم‌انداز، یکى از امکانات باارزش نظام جمهورى اسلامى است.

 یکى از امکانات بزرگ نظام، این نسل جوانِ تحصیلکرده‌ى پرانرژىِ پرانگیزه‌اى است که در کشور ما وجود دارد. اینها تحصیل کرده‌اند، درس خوانده‌اند، باانگیزه‌اند، در راه فهم و درک مسائل گوناگون در بخشهاى مختلف تلاش میکنند، داراى اعتماد به نفس‌اند. ما امروز در جوانهایمان احساس میکنیم یک اعتماد به نفسى وجود دارد که در گذشته وجود نداشته است، و در کمتر ملتى هم این را مشاهده میکنیم. هر کدام از این مسائل گوناگون اقتصادى و فنى و سیاسى و اجتماعى و مسائلى که احتیاج به دانش و تخصص دارد، اینها را وقتى انسان با مجموعه‌هاى جوان و اهل تحقیق مطرح میکند، مى‌بیند اینها با اعتماد به نفس، میگویند میتوانیم. احساس نمیکنند که عاجزند، ناتوانند؛ احساس میکنند میتوانند. این اعتماد به نفس خیلى ارزش دارد براى یک ملت که احساس کند میتواند؛ چون سالهاى متمادى به ما تلقین میشد که شما نمیتوانید. به ملت ما گفته میشد شما عُرضه ندارید. سیاستمداران کشور، حکام جائرى که بر کشور ما مسلط بودند و غالباً با دشمنان این ملت دستشان در یک جیب و در یک کیسه بود، اینها غالباً به کشور ما، به مردم ما، به جوانهاى ما تلقین میکردند که نمیتوانید؛ زحمت بیهوده نکشید. یعنى باید ما بنشینیم، دیگران تحقیق کنند، پیشرفت پیدا کنند، ما برویم از آنها دریوزگى کنیم، گدائى کنیم، از آنها بگیریم؛ خودمان نمیتوانیم از درون خود بجوشیم. این به ملت ما و جوانهاى ما و نسل ما تلقین میشد و جزو باورهاى این ملت بود.

 در دوران جوانى ما، آنطورى که در جامعه واضح بود، این احساس وجود داشت که ایرانى نمیتواند؛ فرنگى‌ها، اروپائى‌ها، آمریکائى‌ها باید پیش بروند، ما باید دنبال آنها حرکت کنیم و از آنها یاد بگیریم. اینکه ما هم میتوانیم یک راهى را باز کنیم، یک حرکتى را شروع کنیم، یک قلمروى را از قلمروهاى مهم زندگى فتح کنیم، این براى ملت ما یک امر باور نکردنى بود. امروز درست بعکس شده است. جوان ایرانى، هیچ مقوله‌اى از مقوله‌هاى مهم نیست که برایش مطرح بشود و احساس کند که نمیتواند. عرض کردم؛ در مسائل علمى، در مسائل فنى، در مسائل سیاسى، آنچه که براى مجامع اهل تحقیق و پژوهش ما - که عمدتاً هم جوانهاى کشورمان هستند - مطرح میشود، کارها و پیشرفتهاى گوناگونى که مطرح میشود، جوان ایرانى احساس میکند که میتواند. این اعتماد به نفس، چیز بسیار مهمى است. این اعتماد به نفس در مجامع علمى پشتوانه‌اى دارد از اعتماد به نفس ملى؛ آن چیزى که من در چند سال قبل از این مطرح کردم که باید ملت به اعتماد به نفس ملى برسد؛ یعنى احساس کند که همه‌ى کارهاى بزرگ را میشود با اراده، با خواست، با حرکت انجام داد. در هیچ کارى ما عاجز نیستیم. اینها زمینه‌هاى پیشرفت است.

 خوب، ما امسال را عرض کردیم «سال همت مضاعف و کار مضاعف»؛ یعنى همت برتر و کار بیشتر. این تعبیر مضاعف - یعنى چند برابر - شکل آرمانى است. اگر دو برابر هم شد، اگر سه برابر هم شد، اگر ده برابر هم شد، ما قانع نیستیم. اما اینجور هم نیست که اگر یک جائى نتوانستیم دو برابر کار کنیم، یک برابر و نیم توانستیم کار بکنیم، مأیوس شویم؛ نه، مهم این است که همت برترى داشته باشیم از آنچه در گذشته داشتیم، و کار بیشترى بکنیم از آنچه در گذشته میکردیم. این، شعار امسال است. این شعارها نه فقط یک امر نمایشى است، و نه هم اینجورى است که ما خیال کنیم در این سال، این شعار همه‌ى مشکلات کشور را حل خواهد کرد؛ نه، این تشریفاتى نیست، نمایشى نیست؛ این خط روشنى را به ما نشان میدهد.

 سال گذشته ما عرض کردیم: سال اصلاح الگوى مصرف. من همین جا در روز اول سال تصریح کردم: اصلاح الگوى مصرف چیزى نیست که در یک سال بتواند اتفاق بیفتد. سال گذشته را گفتیم سال شروع حرکت به سمت اصلاح الگوى مصرف است. خوب، حرکتى آغاز شد. من نمیتوانم این را بگویم که الگوى مصرف اصلاح شد؛ نه، ما هنوز خیلى فاصله داریم. تا وقتى الگوى مصرف را اصلاح نکنیم، تا وقتى ندانیم آب را چه جور باید مصرف کرد، برق را چه جور باید مصرف کرد، نان را چه جور باید مصرف کرد، پول را چه جور باید مصرف کرد، تا اینها را درست مصرف نکنیم، راه‌هاى مصرف را ندانیم، مشکلات ما به حال خود باقى خواهند ماند. باید ما اصلاح الگوى مصرف را دنبال کنیم. سال 88 مسئولین کارهائى کردند، برنامه‌ریزى‌هائى کردند، تحقیقاتى کردند، اما این کار نباید متوقف بماند. این، جهت را نشان داد؛ معلوم شد که در سال 88 مسئله‌ى اصلاح الگوى مصرف یک مسئله‌ى اساسى است و باید دنبال شود. امسال هم همین است. امسال ما عرض میکنیم همت بیشتر. این همتِ بیشتر مخصوص امسال نیست. همت برتر مخصوص سال 89 نیست. ما باید این را به عنوان یک انگشت نمایشگر راه در مقابل چشم خودمان قرار بدهیم؛ همتمان را نباید کم کنیم. کارهاى بزرگى داریم، اهداف بلندى در مقابل ماست؛ باید همت را بلند داشت تا بتوانیم به آن هدفها برسیم. کار هم باید بیشتر بشود. کار باید متراکمتر بشود تا بتوانیم به آن اهداف برسیم.

 البته سال گذشته، سال مهمى براى کشور ما بود. به نظر من - همان طور که در پیام نوروزى هم به ملت ایران عرض کردم - سال 88، سال ملت ایران بود؛ سال پیروزى ملت ایران بود؛ سال حضور نمایان ملت ایران در عرصه‌هاى عظیم زندگى در نظام اسلام و در کشورمان بود. یک جا در بیست و دوم خرداد چهل میلیون نفر پاى صندوقهاى رأى آمدند؛ یعنى هشتاد و پنج درصد شرکت مردم در انتخابات؛ این چیز بسیار مهمى است. یقیناً حضور مردم در مشروعیت یک نظام نقش دارد. آن کسانى که در غرب، مشروعیت خودشان را اساساً ناشى از حضور مردم میدانند و هیچ عامل دیگرى را در آن دخیل نمیدانند، آنها یک چنین حضورى را الان ندارند. در حدود زمان انتخابات ما، در کشور انگلیس انتخاباتى برگزار شد با حضور تقریباً سى درصد کسانى که میتوانستند رأى بدهند. هشتاد و پنج درصد کجا، سى درصد کجا؟! این حرکت مردمى، این حضور مردمى خیلى اهمیت دارد. تحلیلگران و مفسران سیاسى مسائل دنیا از این چیزها به‌آسانى نمیگذرند. ممکن است در مطبوعاتشان این را منعکس نکنند؛ ممکن است سیاستمدارها در حرفهایشان که تبلیغ میشود، این را بر زبان نیاورند و کتمان کنند؛ اما در دلشان مؤثر است، میفهمند.

 این ملت پاى حرف خود ایستاده است. این یک حرکت عظیم بود از ملتمان. ملت توانستند در تاریخ کشور این را ثبت کنند که بعد از گذشت سى سال از استقرار نظام اسلامى - که نظامى بر پایه‌ى اسلامیت و جمهوریت است و اینها از هم تفکیک‌ناپذیرند؛ آنهائى که این دو را از هم تفکیک میکنند، جمهورى اسلامى را نشناختند - آنچنان پابند به مبانى این نظام هستند که در یک انتخاباتى با این شور و شوق، با این عظمت شرکت میکنند. خوب، این یک حرکت عظیم مردمى بود. در قبال این حرکت، دشمنان ملت ایران نقشه‌هائى داشتند؛ این نقشه‌ها را شروع کردند به عمل کردن. اگر حضور شما مردم در انتخابات بیست و دوى خرداد سال 88 یک حضور ضعیفى بود، اگر به جاى چهل میلیون، مثلاً سى میلیون شرکت کرده بودید، به احتمال زیاد دشمنان شما موفق میشدند. نقشه‌هائى از پیش طراحى شده بود. من کسى را متهم نمیکنم؛ اما هندسه‌ى کار دشمن را میشناسم، مى‌بینم، آن را تشخیص میدهم؛ نمیتوانم آن را انکار کنم. هندسه‌ى کار دشمن، یک هندسه‌ى مشخصى بود. نظیر این کار را در جاهاى دیگر هم کردند. وقتى قدرتهاى مستکبر بین‌المللى از یک نظامى ناراضى و ناخشنود باشند، یکى از راه‌هائى که یافتند و عمل کردند، این است که منتظر یک فرصت انتخابات بشوند، بعد در آن فرصت انتخابات، اگر کسانى که مورد رضاى آنها نیستند، بر سر کار آمدند، و آنهائى که آنها میخواهند، بر سر کار نیامدند، آن وقت با یک حرکت نمایشىِ مردمى، اوضاع را برگردانند؛ با شعارهائى گروهى از مردم را توى صحنه بکشانند، با فشار در صحنه‌ى خیابانها، آن چیزى را که با قانون به دست آمده است، با خشونت دگرگون کنند. این یک نقشه‌ى شناخته شده است. اگر ملاحظه میکنید که حوادثى که بعد از انتخابات پیش آمد، در ذهن مردم، در ذهن تحلیلگران مستقل و صادق و تیزبین، منتسب به عوامل خارجى و بیرونى میشوند، ناشى از این است. اگر کسى هیچ خبرى هم از پشت پرده نداشته باشد، اطلاعاتى که افراد صاحب اطلاع به دست مى‌آورند، اگر این اطلاع هم در دسترس نباشد، انسان شکل کار را که نگاه میکند، میفهمد که این کار، کار دشمنان ملت است؛ کار بیگانگان است. انتخاباتى انجام میگیرد، یک حرکت قانونى اتفاق مى‌افتد، یک نتیجه‌اى هم با خود به دنبال مى‌آورد؛ این نتیجه را  به زور خشونت بخواهند عوض کنند. یک عده‌اى را بکِشند توى صحنه؛ احیاناً اگر اقتضاء شد، خشونت هم بکنند، آتش‌سوزى هم راه بیندازند، بانک هم آتش بزنند، اتوبوس هم آتش بزنند، براى اینکه نتائج قانونى را برگردانند. خوب، این حرکتى است که هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است. پیداست این حرکت، حرکت هدایت شده‌اى از طرف بیگانگان است. یک چنین اتفاقى را میخواستند در کشور پیش بیاورند.

 آزمون مهمى بود براى کشور. من به شما عرض بکنم، آزمون مهمى بود؛ هم عبرتهاى زیادى داشت، هم درسهاى زیادى داشت؛ و در این آزمون، ملت ایران پیروز شد. آنها میخواستند مردم را تقسیم کنند به یک گروه اقلیت، به یک گروه اکثریت؛ یک گروهى که برنده‌ى انتخابات است، یک گروه هم که در انتخابات به نتیجه‌ى مطلوب خود دست پیدا نکرده، اینها را در مقابل هم قرار بدهند. ملت را دوپارچه کنند؛ یک عده اغتشاشگر هم وارد میدان بشوند و با ایجاد اغتشاش، جنگ را در داخل کشور مغلوبه کنند، جنگ داخلى راه بیندازند؛ امیدشان این بود. اما ملت هوشیارى به خرج داد. شما دیدید در روز انتخابات، مردم به دو گروه سیزده چهارده میلیونى، و بیست و چهار پنج میلیونى تقسیم شدند؛ اما بعد از گذشت مدتى نه چندان بلند، همین دو گروه با هم یکى شدند و در مقابل شورشگران و اغتشاشگران و خرابکاران ایستادند. بیدارى ملت را انسان اینجا میشود بفهمد. میخواستند بین مردم اغتشاش ایجاد کنند. بدخواهانى که سى سال است علیه این انقلاب و علیه این مردم هر کارى توانستند، کردند، اینها هم فرصت را مغتنم شمردند و با تبلیغاتِ خودشان وارد میدان شدند. بیش از این، کارى نمیتوانستند بکنند. اگر آمریکائى‌ها و انگلیسى‌ها و صهیونیستها میتوانستند نیرو وارد خیابانهاى تهران بکنند، یقین بدانید میکردند. اگر برایشان امکان داشت که با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان که میخواهند، هدایت کنند، میکردند. منتها میدانستند که این کار به ضررشان تمام میشود. تنها کارى که میتوانستند بکنند، این بود که در صحنه‌ى تبلیغات، در صحنه‌ى سیاست جهانى، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمایت کنند. رؤساى جمهور کشورهاى مستکبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاشگران خیابانى و خرابکارانى را که با آتش زدن میخواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان که طبق میل خودشان است، در افکار عمومى دنیا و کشورمان تصویر و ترسیم کنند؛ اما شکست خوردند.

 قوى‌ترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دى و بیست و دوى بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمى بود؛ نُه دى هم همین جور. یکپارچگى ملت آشکار شد. همه‌ى کسانى که در عرصه‌ى سیاسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى دیدند دشمن در صحنه است، وقتى فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانى که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوى بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلى تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگى ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزى ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهى جدیدى به وجود آمد. فصل تازه‌اى در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینه‌ى بسیار مهمى است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.

 حالا همت برتر و کار بیشتر، همت مضاعف و کار مضاعف بر این اساس باید انجام بگیرد. عرصه‌هاى گوناگونى وجود دارد. ما نباید بگذاریم وقت بگذرد. هر سالى از سالهائى که دوران انقلاب گذرانده است، و در هر سالى هر ماهى، و در هر ماهى هر روزى، وزن و مقدارى دارد، ارزشى دارد؛ نباید این را از دست داد. ممکن است در هشت ماه از سال 88 که اشتغالات فتنه‌انگیزان بعضى از ذهنها را به خود مشغول کرد، برخى از کارها نیمه‌کاره مانده باشد؛ باید جبران بشود. باید حرکت، یک حرکت سریعى باشد. عرصه‌هاى گوناگونى وجود دارد: عرصه‌ى علم و تحقیق در درجه‌ى اول، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتى در همه‌ى زمینه‌ها، علوم تجربى، علوم انسانى در همه‌ى بخشهائى که براى کشور مورد نیاز است، بایستى همتشان را در تحقیق و علم افزایش بدهند؛ مراحل دورترى را در مقابل چشمشان و مد نظرشان قرار بدهند؛ کار را باید متراکمتر کنند.

 من عرض کردم؛ باید جوانان ما همتشان این باشد که با گذشت یکى دو دهه‌ى دیگر، کشورشان را یک مرجع علمى براى دانشمندان جهان قرار بدهند. پس این شد همت مضاعف و کار مضاعف در عرصه‌ى علم و تحقیق.

 همت مضاعف و کار مضاعف در استفاده‌ى بهینه از منابع موجود کشور و امکاناتى که وجود دارد. از همه‌ى آن چیزهائى که میتواند براى سازندگى کشور در دورانهاى آینده مورد استفاده قرار بگیرد، یا زندگى عمومى مردم را رفاه و رونق ببخشد، باید حداکثر استفاده بشود؛ یعنى همان چیزى که یکى از ارکانش اصلاح الگوى مصرف است. از آب در کشور استفاده‌ى بهینه بشود. ما امروز از آب در کشور استفاده‌ى بهینه نمیکنیم. سال گذشته که بنده مسئله‌ى اصلاح الگوى مصرف را مطرح کردم، پژوهشگران کشورمان تحقیق کردند، به ما اطلاع دادند که اگر آبى که در کشور مصرف میشود، ده درصد آن صرفه‌جوئى شود، این ده درصد به قدر تمام استفاده‌اى است که امروز براى شرب خانگى و براى صنعت مورد استفاده قرار میگیرد. امروز نود درصد آب کشور در بخشهاى کشاورزى مصرف میشود - مصرف غلط، مصرف اسراف‌آمیز - ده درصد دیگر براى آب شرب و براى صنعت و براى مصارف گوناگون به کار میرود. یعنى اگر در کار کشاورزى ما ده درصد صرفه‌جوئى کنیم، مقدار مصرف شرب و صنعت و امثال اینها به دو برابر خواهد رسید؛ اینقدر مسئله مهم است. مسئله‌ى مصرف برق و مصرف حاملهاى انرژى - بنزین، گازوئیل - هم مهم است. این لایحه‌ى هدفمند کردن یارانه‌ها که مطرح شده است، ناظر به این مسائل است؛ لایحه‌ى بسیار مهمى است.

 من همین جا در حضور شما مردم عزیزمان توصیه میکنم؛ هم به قوه‌ى مجریه، هم به قوه‌ى مقننه، که در این مسئله‌ى مهم باید با هم همکارى کنند، باید به هم کمک کنند. از یک طرفِ قضیه، نگاه به قوه‌ى مجریه است - که بار بر دوش قوه‌ى مجریه است؛ دولت بایستى اقدام کند، عمل کند؛ پس همه‌ى دستگاه‌هاى دیگر، از جمله دستگاه قانونگذارى باید به دولت کمک کنند - از طرف دیگر هم دولت بایستى آن چیزى که قانونى است و مراحل قانونى را گذرانده است، معتبر بداند و بر طبق آن عمل کند. بنابراین دولت، مجلس - قوه‌ى مجریه، قوه‌ى مقننه - در این کار دوشادوش هم حرکت کنند، به هم کمک کنند و با هم باشند؛ «ید اللَّه مع الجماعة». وقتى با هم بودند، خدا هم کمک خواهد کرد. بنابراین استفاده‌ى بهینه از امکانات و منابع موجود کشور و بهره‌ورى مهم است؛ بهره‌ورى بیشتر از آنچه که داریم و آنچه که بسیارى از آنها متأسفانه مورد اسراف و استفاده‌ى غلط قرار میگیرد.

 همت مضاعف و کار بیشتر در کیفیت بخشیدن به تولیدات داخلى؛ یکى از کارهاى اساسى این است. ما امروز تولیدات داخلى زیادى داریم؛ هم در زمینه‌ى صنعت، هم در زمینه‌ى کشاورزى؛ باید به کیفیت اینها اهمیت بدهیم، کیفیت اینها را بالا ببریم. باید جورى باشد که مصرف‌کننده احساس کند آنچه که در کشورش تولید میشود، به دست کارگر ایرانى تولید میشود، از لحاظ کیفیت، یا بهتر از نوع خارجى است یا لااقل همسطح آن است.

 همت مضاعف و کار مضاعف در تأمین سلامت. مسئله‌ى سلامت، هم در برنامه‌ى پنجم باید مورد توجه ویژه قرار بگیرد، هم در برنامه‌ریزى‌هاى گوناگون اجرائى در دستگاه‌هاى مختلف. یک بخش از مسئله‌ى تأمین سلامت، مسئله‌ى ورزش همگانى است؛ که بنده بارها توصیه کردم، باز هم توصیه میکنم. ورزش همگانى براى همه لازم است. نشاط، سلامت، آمادگى، حوصله‌ى کار، در سایه‌ى ورزش عمومى و همگانى براى جامعه تأمین میشود.

 همت مضاعف و کار مضاعف در سرمایه‌گذارى، در کارآفرینى. بسیارى از کسانى که سرمایه دارند، پول دارند، درآمدهاى کلانى دارند، نمیدانند این درآمدها را چگونه باید صرف کنند. اینجا هم باز همان اصلاح الگوى مصرف خود را نشان میدهد. پول را به جاى سرمایه‌گذارىِ تولیدى، صرف تجملات میکنند؛ سفرهاى خارجى بیهوده، بى‌ثمر، پرخرج و احیاناً فسادآور، بهانه براى تغییر وسائل خانه، وسائل زندگى؛ این چیزها یک حرکت مسرفانه است نسبت به ثروت. میشود پول را، درآمد را سرمایه‌گذارى کرد. امروز وسائل این کار فراهم است. با فعال شدن بورسهائى که در کشور هست، میتوان سرمایه‌گذارى کرد. همه میتوانند آنچه را که دارند، در سرمایه‌گذارى‌ها دخالت بدهند.

 یکى از مسائل مهم که همت مضاعف و کار مضاعف میطلبد، مسئله‌ى تولید فکر است؛ کتابخوانى، افزایش معلومات عمومى در زمینه‌هاى گوناگون. این کرسى‌هاى آزاداندیشى که ما عرض کردیم، پیشنهاد کردیم در دانشگاه‌ها و در حوزه‌ها به راه بیفتد، میتواند یک جریان سیال فکرىِ بسیار باارزشى را در جامعه به راه بیندازد.

 و از همه مهمتر، همت مضاعف و کار مضاعف در مبارزه‌ى با فقر، در مبارزه‌ى با فساد، در مبارزه‌ى با بى‌عدالتى. اینها چیزهائى است که ما در پیش روى خودمان داریم. ملت، دولت و مسئولان باید تلاش کنند.

 البته چالشهائى هم داریم، موانعى هم داریم. ما ملتى نیستیم که در دنیا هیچ کس با ما دشمنى نداشته باشد. آن ملتهائى دشمن ندارند که ارزش وجودى ندارند. ملتى که راهى دارد، هدفى دارد، کارى دارد، تلاشى میکند، دشمنانى هم پیدا میکند. البته دشمن داریم تا دشمن. دولت آمریکا هم در دنیا خیلى دشمن دارد؛ اما دشمن دولت آمریکا کیست؟ ملتها. ملتهایند که متنفرند، مکدّرند، از دولت آمریکا بدشان مى‌آید. چرا؟ به خاطر اینکه دولت آمریکا سابقه‌ى تجاوز و تعرض به کشورها از پنجاه سال، شصت سال قبل از این تا امروز در پرونده‌اش ثبت شده است. در طول پنجاه سال گذشته، دولت آمریکا نزدیک به شصت کشور را مورد تجاوز نظامى خودش قرار داده؛ این شوخى است؟ این کم است؟ خوب، پس او هم دشمن دارد، نظام جمهورى اسلامى هم دشمن دارد. دشمن نظام جمهورى اسلامى کیست؟ دولتهاى مستکبر، سرمایه‌دارهاى صهیونیست، دشمنان بشر، دستگاه‌هاى جاسوسى غدار و سفاک. بنابراین دشمن هست؛ این دشمنان فعالیت میکنند، تلاش میکنند.

 ملت و مسئولان کشور باید هوشیار باشند؛ محاسبه‌ى این دشمنى‌ها را بکنند؛ در مقابله‌ى با این دشمنى‌ها، با تدبیر و با شجاعت عمل کنند. هم تدبیر لازم است، هم شجاعت لازم است. اگر شجاعت وجود نداشته باشد، در مقابل ابهت و هیبت و چهره‌ى عبوس دولتهاى مستکبر، کسى دل خود را ببازد، قطعاً شکست‌خورده است. دولتهاى مستکبر یکى از کارهایشان همین تشر زدن است؛ چهره‌ى عبوس گرفتن است؛ حق را ناحق کردن است. در مقابل اینها اگر شجاعتى وجود نداشته باشد، مسئولان کشور اگر نتوانند در مقابله‌ى با این حرکتهاى نمایشىِ خصمانه و مستکبرانه روى پاى خودشان بایستند، قطعاً کلاهشان پس معرکه است؛ هم خود شکست میخورند، هم ملت را به شکست میکشانند. بنابراین شجاعت لازم است.

 تدبیر هم لازم است. تدبیر یعنى آگاهى از آنچه که در برنامه‌ى دشمن است، و تصمیم درست و بجا در مقابله‌ى با آن. دشمن به شکلهاى مختلفى ظاهر میشود. شما امروز ملاحظه کنید؛ در مقابل ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى، صهیونیستها هستند، دولت آمریکا قرار دارد؛ گاهى لباس گرگ میپوشند، گاهى لباس روباه میپوشند؛ گاهى چهره‌ى خشن و خصمانه‌ى خودشان را نشان میدهند، گاهى چهره‌ى فریبگرانه نشان میدهند؛ باید متوجه بود.

 من سال گذشته، روز اول سال، در همین اجتماع عظیم به شما مردم عزیز گفتم: در مقابل اظهاراتى که رئیس جمهور جدید ایالات متحده‌ى آمریکا میکند و میگوید ما دست دوستى را دراز میکنیم، با نگاه تیزبین مسئله را دنبال خواهیم کرد. ما نگاه میکنیم ببینیم آیا واقعاً دست دوستى است؟ آیا واقعاً نیت، نیت دوستانه است یا نیت خصمانه در قالب الفاظ فریبگر؟ این براى ما خیلى مهم است. پارسال گفتم اگر در زیر دستکش مخملى، دست چدنى و پنجه‌ى چدنى باشد، ما دستمان را دراز نمیکنیم؛ دوستى را قبول نمیکنیم. اگر با لبخندى که زده میشود، خنجرى در پشت پنهان شده باشد، ما حواسمان جمع است. متأسفانه آنچه که اتفاق افتاد، همان چیزى بود که حدس زده میشد. دولت آمریکا و همین تشکیلات جدید و رئیس جمهور جدید، با همه‌ى ادعاى علاقه‌مندى به روابط عادلانه و صحیح، که نامه هم نوشتند و پیغام هم دادند و در بلندگوها هم گفتند و در مجالس خصوصى هم تکرار کردند که ما میخواهیم با جمهورى اسلامى روابطمان را عادى کنیم، متأسفانه در عمل عکس این عمل کردند. در همین قضایاى هشت ماه بعد از انتخابات، بدترین موضع را گرفتند. رئیس جمهور آمریکا اغتشاشگران و خرابکاران خیابانى را به عنوان جنبش مدنى معرفى کرد! آتش زدن بانک، آتش زدن اتوبوس، کتک زدن عابر بى‌گناه و بى‌خبر، کتک زدن خواهر و مادر شهید به خاطر اینکه چادر بر سر دارد، آتش زدن موتورسیکلت جوان چون محاسن دارد، اینها جنبش مدنى است؟! شما دم از حقوق انسان میزنید، دم از دموکراسى میزنید، اما حرکت عظیم مردم را در انتخاباتشان، در انتخابشان، در حضورشان در صحنه نمى‌بینید و ندیده میگیرید؛ طرف یک عده اخلالگر و اغتشاشگر را میگیرید؟! این را جنبش مدنى اسم میگذارید؟! خجالت نمیکشید؟! ادعا میکنند که ما طرفدار حقوق بشریم، احساس مسئولیت نسبت به حقوق بشر میکنیم! شما در موقعیتى نیستید که با کسى درباره‌ى حقوق بشر بحث کنید. شما در کدامیک از اقدامات خودتان در این چند سال نسبت به گذشته تغییر ایجاد کردید؟ در افغانستان کشتار را کم کردید؟ در عراق دخالتتان را کم کردید؟ از کشتار فاجعه‌آمیز مردم در غزه و کشتن کودکان حمایت نکردید که ادعاى طرفدارى از حقوق بشر میکنید؟

 من امروز بار دیگر اعلام میکنم؛ دولتهائى که با حالت استکبارى، با روحیه‌ى استکبارى بخواهند با ملت ایران و با مسئولین جمهورى اسلامى مواجه بشوند، بدانند از سوى ملت ایران و از سوى مسئولین جمهورى اسلامى محکوم و مردود هستند. شما نمیتوانید دم از میل به صلح و دوستى بزنید، اما در همان حال توطئه بکنید، فتنه بکنید؛ به خیال خودتان بخواهید به نظام جمهورى اسلامى ضربه بزنید.

 ملت بیدار است، مسئولین بیدارند. تدبیر این است که رفتار خصم را انسان زیر نظر بگیرد، ببیند چه میخواهند بکنند. نه در لباس گرگ، نه در لباس روباه، از چشم ملت ایران نبایستى اینها پوشیده و مخفى بمانند، ناشناخته بمانند. ملت ایران بایستى هوشیارانه تصمیم بگیرند، و ما ان‌شاءاللَّه به توفیق الهى هوشیارانه تصمیم میگیریم. ما منافع ملت خود را در مقابل تشر و اخم دشمنان، هرگز رها نخواهیم کرد. آنچه را که در راه پیشرفت این ملت لازم است، اقدام میکنیم و مطمئنیم و میدانیم که این ملت پیروز است؛ همچنان که در این سى سال پیروز بوده است. دشمنان ما در این سى سال آنچه با ملت ایران انجام داده‌اند، شکست خوردند؛ نتوانستند به نظام جمهورى اسلامى ضربه و لطمه بزنند؛ نتوانستند مردم را از نظام جدا کنند. بعد از این هم همین خواهد بود. بعد از این هم به توفیق الهى، به حول و قوه‌ى الهى، سرنوشت ملت ایران پیروزى و پیشرفت است؛ سرنوشت دشمنان ملت ایران، شکست و عقب‌ماندگى است.

 پروردگارا! قدمهاى ما را در صراط مستقیمِ ایمان به خدا و به قرآن و به آئین مقدس اسلام، ثابت‌قدم بدار. پروردگارا! دلهاى ما را از توجه و تضرع در مقابل خودت هرگز غافل مفرما. پروردگارا! ما را از دعاى حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) محروم مکن. پروردگارا! این ملت را، این جوانان را، این دلهاى پرشور و پرانگیزه را همواره مورد لطف و تفضل خود قرار بده. پروردگارا! روزبه‌روز پیوندهاى برادرى میان این ملت و ملتهاى مسلمان را مستحکم‌تر بفرما؛ کید دشمنان را باطل بفرما.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌


1) فتح: 8 و 9
2) احزاب: 45 و 46
3) مائده: 66
4) مائده: 15 و 16
سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:هدیه نوروزی,دانشجویان ایرانی,آمانو,
هدیه نوروزی دانشجویان ایرانی برای آمانو
 

انجمن اسلامی دانشجویان لندن (كانون توحید) در آستانه فرارسیدن سال نو، طی مراسمی كه در پایتخت انگلیس برگزار شد، یاد و خاطره شهدای هسته ای جمهوری اسلامی ایران را گرامی داشت.



به گزارش ایرنا، در این مراسم كه شب گذشته و با حضور دهها نفر از دانشجویان ایرانی و دیگر هموطنان مقیم انگلیس برگزار شد، چند پیراهن منقش به تصاویر شهدای هسته ای جمهوری اسلامی ایران كه توسط دانشجویان طراحی شده بود، توسط ایرانیان مقیم امضاء شد.



هموطنان ایرانی علاوه بر امضای این پیراهن ها، پیام های یادبودی را خطاب به خانواده های این عزیزان نوشتند و ضمن محكوم كردن ترور دانشمندان ایرانی از سازمان های بین المللی خواستند این جنایات را قاطعانه محكوم كنند.



یكی از مسئولان انجمن اسلامی دانشجویان لندن به خبرنگار ایرنا گفت: پیراهن های امضاء شده توسط دانشجویان و ایرانیان مقیم انگلیس برای ابراز همبستگی با خانواده های محترم شهدای هسته ای و همچنین تاكید بر ادامه راه آنها برای سازمان انرژی اتمی ایران و خانواده این عزیزان ارسال خواهد شد.



وی افزود: یكی از این پیراهن ها نیز به همراه نامه انجمن اسلامی دانشجویان برای آقای یوكیا آمانو مدیركل آژانس بین المللی انرژی اتمی ارسال می شود.



متن نامه انجمن اسلامی دانشجویان لندن برای مدیركل آژانس به این شرح است:



جناب آقای آمانو



مدیركل محترم آژانس بین المللی انرژی اتمی



با سلام و احترام ، انجمن اسلامی دانشجویان لندن(كانون توحید) كه قدیمی ترین انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا می باشد مایل است به استحضار جنابعالی برساند كه ما در آستانه شروع سال نوی ایرانی كه همراه با شروع فصل بهار است، قرار داریم. انتخاب روز اول بهار به عنوان آغاز سال جدید، نشان از طبع لطیف و صلح طلب ایرانیان دارد.



به همین منظور انجمن اسلامی دانشجویان لندن فرارسیدن سال جدید خورشیدی را به شما و همكارانتان تبریك عرض نموده و یادآور می شود كه در آغاز این سال جدید خانواده محترم دانشمندان هسته ای شهید كشورمان امسال بدون حضور عزیزان شان سال نو را آغاز می كنند.



ابراز تاسف می كنیم از اینكه سازمان ملل متحد به عنوان معتبرترین نهاد بین المللی و كشورهای غربی هیچكدام اقدام عملی جدی و موثری را در محكوم كردن این گونه اعمال ضدانسانی كه نمونه ای از تروریسم دولتی است، از خود نشان نداده اند.



بدیهی است كه عدم برخورد قاطع در این رابطه، می تواند زمینه های بروز و تكرار آن را در آینده بیشتر كند و محیط علم و تحقیق را برای پویندگان آن ناامن نماید.



در اینجا فرصت را مغتنم شمرده و از طریق جنابعالی این پیام را به گوش جهانیان می رسانیم كه ملت شریف ایران، مردمانی صلح طلب و ظلم ستیز هستند و تمام تحریم های اعمال شده علیه مردم ایران را ظالمانه دانسته و هیچ مبنای اصولی برای آن پیدا نمی كنیم.



در پایان پیراهن منقش به تصویر دانشمندان هسته ای ایران با امضای گروهی از هموطنان و دانشجویان مقیم لندن به عنوان هدیه نوروزی خدمتتان ارسال می شود، در حالی كه یاد و خاطره آنان و راهشان تا ابد در دل ما زنده خواهد ماند.



با احترام - انجمن اسلامی دانشجویان لندن

پیام نوروزی رئیس جمهور: حمایت از تولید، صادرات ملی، سرمایه و کار ایرانی
 

رئیس‌جمهور در پیام نوروزی به مناسبت حلول سال ۱۳۹۱ تاکید کرد که حمایت از تولید، صادرات ملی، سرمایه و کار ایرانی، دستور کار دولت در سال۹۱ است.



محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور کشورمان در پیام نوروزی به مناسبت حلول سال ۱۳۹۱، با تبریک فرا رسیدن عید سعید نوروز به ملت بزرگ ایران و جامعه بشری، سال گذشته را سالی پرفراز و نشیب و سرشار از شادکامی‌ها، شیرینی‌ها و پیروزی‌ها برای ملت ایران و جامعه بشری دانست و گفت: به فضل الهی در سال ۹۱ تعهد این دولت بر عدالت، خدمت، پاکی، مهرورزی و تعالی کشور عمیق‌تر و وثیق‌تر از سال های گذشته در تمام لحظات و فعالیت‌ها جاری بوده و امسال نیز همچون گذشته حمایت از تولید، صادرات ملی، سرمایه و کار ایرانی در دستور کار دولت خواهد بود.



وی در پیام نوروزی به مناسب حلول سال ۱۳۹۱ هجری شمسی با تبریک آغاز سال نو و عید نوروز به امام عصر(ع) که حقیقت بهار انسانی است، مقام معظم رهبری، ملت بزرگ ایران و ایرانیان در سرتاسر عالم که هستند، خانواده معظم شهیدان، ایثارگران و جامعه بشری، گفت: سال گذشته سالی پرفراز و نشیب و سرشار از شادکامی‌ها، شیرینی‌ها و پیروزی‌ها برای ملت ایران و جامعه بشری و در برخی موارد هم همراه با تلخکامی‌ها بود.



رئیس جمهور تصریح کرد: در سال ۹۰ حرکت پرشتاب ملت ایران در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، علمی، صنعتی، فناوری و سیاسی گسترش پیدا کرد و به فضل الهی در سال ۹۱ با سرعت بیشتر ادامه پیدا خواهد کرد.



احمدی نژاد با اشاره به اینکه در سال ۹۰ ده‌ها هزار طرح عمرانی و پروژه‌های گوناگون در گوشه و کنار کشور به بهره‌برداری رسید و دستاوردهای علمی و فناوری‌ بزرگ در اختیار ملت قرار گرفت، اظهار داشت: در همین دوره اقدامات تحولی بسیاری برنامه‌ریزی شد که از این بابت خداوند منان را سپاسگزارم و از همراهی و همدلی ملت بزرگ صمیمانه تشکر می‌کنم.



وی با بیان اینکه برنامه عظیم "مهر ماندگار" برای تکمیل و بهره‌برداری از تمام طرحهای بزرگ عمرانی، علمی، بهداشتی، صنعتی، فنآوری و کشاورزی و فرهنگی تهیه شده و آماده اجرا است، گفت: بنای دولت بر این است تا به گونه ای کار کند تا باری را بر دوش دولت بعدی نگذارد و در حقیقت ما می‌خواهیم این فرصت برای دولت بعدی باقی باشد که برنامه‌ و بودجه خود را خودش تنظیم کند و براساس برنامه‌هایی که به تایید ملت ایران می‌رسد کارهایش را جلو ببرد و طرح‌های نیمه تمام مانع اجرای برنامه‌های دولت بعدی نشود.



رئیس جمهور کشورمان با تاکید بر اینکه ایران باید با فکر، همت و دست ایرانی ساخته شود، تصریح کرد: امسال نیز همچون گذشته حمایت از تولید، صادرات ملی، سرمایه و کار ایرانی در دستور کار دولت است.



احمدی نژاد خاطرنشان کرد: به فضل الهی تعهد دولت بر عدالت، خدمت، پاکی، مهرورزی و تعالی کشور عمیق‌تر و وثیق‌تر در سال ۹۱ و در تمام لحظات و فعالیت‌ها جاری خواهد بود؛ ما همواره در کنار مردم، برای مردم و شریک شادی و غم مردم خواهیم بود.



وی در بخش دیگری از پیام خود نوروز را عید انسان و عید بازگشت به حقیقت انسانی و تجدید عهد با همه خوبی‌ها و اجتناب از همه زشتی‌ها برشمرد و گفت: نوروز یادآور بهار انسان است؛ امروز همه می‌دانند که انسان بالاترین مخلوق خداست و استعداد و شایستگی آن را دارد که جانشین خدا در زمین شود.



رئیس جمهور با بیان اینکه خداوند همه استعدادهای الهی و صفات و اسماء خود را در فطرت انسان به امانت گذاشته است، اظهار داشت: استعدادهای الهی انسان بسیار شگرف و نامحدود است؛ قدرت، عقل، حکمت، خلاقیت، علم، تدبیر و درایت، عشق و آرامش، سلامت و پرستش و عزت و کرامت از استعدادهایی است که به واسطه آنها انسان می‌تواند تجلی خداوند و ظرف معرفی او در این عالم بشود؛ انسان با شکوفایی این استعدادها می‌تواند آنقدر بزرگ شود که جانشین خداوند در زمین گردد.



احمدی نژاد با بیان اینکه با نگاهی به تاریخ مشخص می‌شود که انسان برای رسیدن به قله های کمال و تعالی هنوز در ابتدای راه است و در حقیقت بشریت هنوز فرصت شکوفایی کامل پیدا نکرده است، گفت: بهار انسانیت در راه است و باید بیاید و روشن است که سعادت و کمال حقیقی رسیدن به مقام خلیفه‌اللهی و به نقطه‌ای است که انسان از همه ظرفیت و استعدادهای الهی خود بهره‌برداری کند.



وی با اشاره به دعای تحویل سال و اینکه همه به دنبال بهترین حال و نقطه اوج کمال هستند، گفت: این سوال مطرح است که به راستی احسن الحال چیست و چه کسی از همة عقل، علم، حکمت، عشق، درایت، عدالت، هوشمندی، قدرت، خلاقیت و سلامت برخوردار است و در اوج پرستش قرار دارد؟ پاسخ روشن است؛ معلوم است که همه اینها فقط و فقط در انسان کامل مجتمع است.



رئیس جمهور کشورمان ادامه داد: انسان کامل نقطه اوج تجلی همه صفات و اسماء الهی و ظهور و بروز همه استعدادهای الهی انسان در عالم هستی است وهر کسی که می‌خواهد به قله کمال و سعادت برسد، راه، راهنما، قله، یاور و الگو اوست.



احمدی نژاددر بخش دیگری از پیام خود به مناسبت آغاز سال ۹۱ با اشاره به اینکه در این ایام عده‌ای از خدمتگزاران مشغول خدمت‌ هستند، تصریح کرد: بنده به نمایندگی از ملت ایران از همه کسانی که ایام و لیالی نوروز را برای شادی، سلامتی و راحتی دیگران صرف می‌کنند، صمیمانه تشکر می‌کنم و از خداوند متعال مسألت دارم که سال ۹۱ را که طلیعه آن همراه با بارش لطف الهی بود، سالی سرشار از رحمت و برکت و درک بهترین حال، عزت و سلامت برای همگان قرار دهد.



وی با گرامیداشت یاد و نام امام راحل عظیم‌الشأن و شهداء، به ویژه شهدای هسته‌ای اظهار داشت: بیایید و بیاییم همه با هم با یاد خدا و عشق به امام عصر(علیه‌السلام) و خدمت و محبت به دیگران سالی پر از خوبی و زیبایی را آغاز کنیم.



رئیس جمهور کشورمان در خاتمه پیام خویش این اشعار را نیز به مناسبت بهار و خطاب به یگانه هستی قرائت کرد:



السلام علیک یا ربیع الانام و نضره الایام



تو بهترین حالی / چه خوش خوانده‌اند ترا که بهاری



تو بهترین حالی / رمز عبور لیله و راز طلوع نهاری



تو بهترین حالی / رویای منی، تو آرزوی جهانی



تو بهترین حالی / تو مبدأای، تو مقصدی، راهی



تو بهترین حالی / تو سرودی، زمزمه‌ای، فریادی



تو بهترین حالی / تو دانه‌ای، جوانه‌ای، درخت پاک حیاتی



تو بهترین حالی / هماره خرّم و سبز، گل همیشه بهاری



شوق دیدار روی تو / تفسیر عمر من است



سلام بر تو ای بهار مردمان / سلام بر تو ای خرّمی دوران

سالى كه گذشت - سال 90 - يكى از سالهاى پرحادثه در سطح جهان و در منطقه و در كشور ما بود. آنچه كه در مجموع انسان مشاهده ميكند، اين است كه اين حوادث بر روى هم به سود ملت ايران و در راه كمك به هدفهاى آن، تمام شده است
 

رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز سال 1391 ضمن تاکید بر شعار

«توليد ملى، حمايت از كار و سرمايه‌ى ايرانى»

فرمودند: ما امسال سال ديگرى را در پيش داريم كه به اميد خدا و با توكل بر پروردگار، باز ملت ايران با فعاليت خود، با تلاش خود، با هوشمندى خود در اين سال خواهد توانست پيشرفتهاى زيادى را براى خود به ارمغان بياورد. به تشخيص من، بر طبق گزارشها و مشاوره‌ى با افراد مطلع و آگاه، به اين نتيجه ميرسيم كه عرصه‌ى چالش مهم در همين سال جارى - كه اين سال، امروز و از اين ساعت شروع ميشود - عرصه‌ى اقتصادى است. جهاد اقتصادى چيزى نيست كه تمام‌شدنى باشد. مجاهدت اقتصادى، حضور جهادگونه در عرصه‌هاى اقتصادى، براى ملت ايران يك ضرورت است.



به گزارش «تابناک» متن کامل پیام حضرت آیت الله خامنه ای به مناسبت آغاز سال 1391 هجری شمسی به شرح ذیل است:



بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌



يا مقلّب القلوب و الأبصار يا مدبّر اللّيل و النّهار يا محوّل الحول و الأحوال حوّل حالنا الى احسن الحال.



اللّهمّ كن لوليّك الحجّة بن الحسن صلواتك عليه و على ءابائه فى هذه السّاعة و فى كلّ ساعة وليّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتّى تسكنه ارضك طوعا و تمتّعه فيها طويلا.



اللّهمّ اعطه فى نفسه و ذريّته و شيعته و رعيّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جميع اهل الدّنيا ما تقرّ به عينه و تسرّ به نفسه.




تبريك عرض ميكنم عيد نوروز و فرا رسيدن سال نو را به همه‌ى هم‌ميهنان عزيز در سراسر كشور، و به همه‌ى ايرانيانى كه در هر نقطه‌اى از دنيا سكونت دارند، و به همه‌ى ملتهائى كه عيد نوروز را گرامى ميدارند؛ بالخصوص تبريك عرض ميكنم به خانواده‌هاى عزيز شهيدان، به جانبازان، به خانواده‌هاشان، به همه‌ى ايثارگران، به همه‌ى فعالان عرصه‌هاى مختلف. آرزو ميكنم  و دعا ميكنم كه خداوند متعال براى ملت ايران بهروزى، شادى، نشاط و دلِ خوش در اين سال جديد مقدر بفرمايد و بدخواهان اين ملت را در اهدافشان، در تلاشهاشان ان‌شاءاللّه ناكام كند.

سالى كه گذشت - سال 90 - يكى از سالهاى پرحادثه در سطح جهان و در منطقه و در كشور ما بود. آنچه كه در مجموع انسان مشاهده ميكند، اين است كه اين حوادث بر روى هم به سود ملت ايران و در راه كمك به هدفهاى آن، تمام شده است. آن كسانى كه اهداف بدخواهانه‌اى درباره‌ى ملت ايران و ايران و ايرانى در سر ميپرورانند، در كشورهاى غربى دچار مشكلات گوناگون هستند. در سطح منطقه، ملتهائى كه جمهورى اسلامى از آنها همواره حمايت كرده است، به هدفهاى بزرگى دست پيدا كرده‌اند؛ ديكتاتورهائى به زير كشيده شدند؛ قانونهاى اساسىِ مبتنى بر اسلام در كشورهائى تصويب شد؛ دشمن درجه‌ى يك امت اسلامى و ملت ايران - يعنى رژيم صهيونيستى - در محاصره قرار گرفت. در داخل كشور، به معناى حقيقى كلمه، سال 90، سال بروز اقتدار ملت ايران بود. در جنبه‌ى سياسى، ملت ايران در اين سال، چه در راهپيمائى بيست و دوى بهمن، چه در انتخابات دوازدهم اسفند، آنچنان حضورى از خود نشان داد و آنچنان شاخصى را براى اقتدار ملى در تاريخ منطقه ثبت كرد كه نظير آن را در گذشته كمتر داشتيم.

با وجود اين‌همه دشمنى، اين‌همه تبليغات، اين‌همه تهاجمهاى خصمانه و بدخواهانه، ملت ايران در طول اين سال، با همه‌ى وجود توانست حضور خود را در صحنه، نشاط خود را، آمادگى خود را در عرصه‌هاى گوناگون علمى و اجتماعى و سياسى و اقتصادى نشان بدهد و اثبات كند. بحمداللَّه سالى بود كه با همه‌ى سختى‌ها، داراى دستاوردهاى بزرگى بود. همچنان كه قبلاً عرض شده است، شرائط، شرائط بدر و خيبر بود؛ يعنى شرائط قبول چالشها و دشوارى‌ها و غلبه‌ى بر آنها.

همان طورى كه اولِ سال گذشته اعلام شد، سال 90، سال جهاد اقتصادى بود. اگرچه هوشمندان و آگاهان ميدانستند كه اين نام و اين جهتگيرى و شعار براى سال 90 يك امر لازم است، اما بعد تلاشهاى دشمنان در اين سال هم همين را اثبات كرد و نشان داد. دشمنان ما از اوائل سال، حركت خصمانه‌ى خودشان را در عرصه‌ى اقتصادى نسبت به ملت ايران آغاز كردند؛ اما ملت ايران، مسئولين، آحاد مردم، دستگاه‌هاى مختلف، با تدبيرهاى هوشمندانه‌اى توانستند با اين تحريمها مقابله كنند و مواجهه‌ى آنها تا حدود زيادى توانست اثر اين تحريمها را خنثى كند و حربه‌ى دشمن را كُند كند. سال 90، سال فعاليتهاى بزرگ علمى بود؛ كه من ان‌شاءاللَّه در فرصت سخنرانى، برخى از پيشرفتهاى علمى و اقتصادى و تلاشهاى گوناگون را براى ملت عزيزمان شرح خواهم داد. سال 90 سالى بود پر چالش، و سالى بود پر نشاط، و سالى بود كه ملت ايران به فضل الهى توانست بر چالشهاى موجود غلبه كند.

ما امسال سال ديگرى را در پيش داريم كه به اميد خدا و با توكل بر پروردگار، باز ملت ايران با فعاليت خود، با تلاش خود، با هوشمندى خود در اين سال خواهد توانست پيشرفتهاى زيادى را براى خود به ارمغان بياورد. به تشخيص من، بر طبق گزارشها و مشاوره‌ى با افراد مطلع و آگاه، به اين نتيجه ميرسيم كه عرصه‌ى چالش مهم در همين سال جارى - كه اين سال، امروز و از اين ساعت شروع ميشود - عرصه‌ى اقتصادى است. جهاد اقتصادى چيزى نيست كه تمام‌شدنى باشد. مجاهدت اقتصادى، حضور جهادگونه در عرصه‌هاى اقتصادى، براى ملت ايران يك ضرورت است.

من امسال تقسيم ميكنم مسائل مربوط به جهاد اقتصادى را. يك بخش مهم از مسائل اقتصادى برميگردد به مسئله‌ى توليد داخلى. اگر به توفيق الهى و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانيم مسئله‌ى توليد داخلى را، آنچنان كه شايسته‌ى آن است، رونق ببخشيم و پيش ببريم، بدون ترديد بخش عمده‌اى از تلاشهاى دشمن ناكام خواهد ماند. پس بخش مهمى از جهاد اقتصادى، مسئله‌ى توليد ملى است. اگر ملت ايران با همت خود، با عزم خود، با آگاهى و هوشمندى خود، با همراهى و كمك مسئولان، با برنامه‌ريزىِ درست بتواند مشكل توليد داخلى را حل كند و در اين ميدان پيش برود، بدون ترديد بر چالشهائى كه دشمن آن را فراهم كرده است، غلبه‌ى كامل و جدى پيدا خواهد كرد. بنابراين مسئله‌ى توليد ملى، مسئله‌ى مهمى است.

اگر ما توانستيم توليد داخلى را رونق ببخشيم، مسئله‌ى تورم حل خواهد شد؛ مسئله‌ى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقيقى كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. اينجاست كه دشمن با مشاهده‌ى اين وضعيت، مأيوس و نااميد خواهد شد. وقتى دشمن مأيوس شد، تلاش دشمن، توطئه‌ى دشمن، كيد دشمن هم تمام خواهد شد.

بنابراين همه‌ى مسئولين كشور، همه‌ى دست‌اندركاران عرصه‌ى اقتصادى و همه‌ى مردم عزيزمان را دعوت ميكنم به اين كه امسال را سال رونق توليد داخلى قرار بدهند. بنابراين شعار امسال، «توليد ملى، حمايت از كار و سرمايه‌ى ايرانى» است. ما بايد بتوانيم از كارِ كارگر ايرانى حمايت كنيم؛ از سرمايه‌ى سرمايه‌دار ايرانى حمايت كنيم؛ و اين فقط با تقويت توليد ملى امكان‌پذير خواهد شد. سهم دولت در اين كار، پشتيبانى از توليدات داخلىِ صنعتى و كشاورزى است. سهم سرمايه‌داران و كارگران، تقويت چرخه‌ى توليد و اتقان در كار توليد است. و سهم مردم - كه به نظر من از همه‌ى اينها مهمتر است - مصرف توليدات داخلى است. ما بايد عادت كنيم، براى خودمان فرهنگ كنيم، براى خودمان يك فريضه بدانيم كه هر كالائى كه مشابه داخلى آن وجود دارد و توليد داخلى متوجه به آن است، آن كالا را از توليد داخلى مصرف كنيم و از مصرف توليدات خارجى بجد پرهيز كنيم؛ در همه‌ى زمينه‌ها: زمينه‌هاى مصارف روزمرّه و زمينه‌هاى عمده‌تر و مهمتر. بنابراين ما اميدوار هستيم كه با اين گرايش، با اين جهتگيرى و رويكرد، ملت ايران در سال 91 هم بتواند بر توطئه‌ى دشمنان، بر كيد و مكر بدخواهان در زمينه‌ى اقتصادى فائق بيايد.

از خداوند متعال درخواست ميكنيم كه ملت ايران را در اين صحنه و در همه‌ى صحنه‌ها موفق و مؤيد بدارد. روح امام بزرگوار را شاد و از ما راضى كند. ارواح طيبه‌ى شهيدان عزيز ما را با اوليائشان محشور فرمايد.

والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌

 

 

سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:IQ,آی کیو,ضریب هوشی,,
مهاجرت نخبگان و تاثير آن روي بهره هوشی (IQ)
دكتر شهرام يزداني
 

اعلام ميانگين ضريب هوشي 84 براي ايراني‌ها، سبب تعجب بسياري از نخبگان ايران گرديد. عده‌اي با انکار اين آمار درصدد اعتراض به آن برآمده‌اند، اما براي اينجانب، اين آمار هيچ‌گونه جاي تعجبي نداشت، زيرا اين موضوع را در سال 1379 در سخنراني در سازمان مديريت و برنامه‌ريزي تحت عنوان نظريه ترقيق هوشي (Intellectual Dilution) پيش بيني کرده بودم. در اين مقاله به اختصار علل افت ميانگين ضريب هوشي در کشور را بررسي خواهم کرد و سپس به راهکارهاي مقابله با اين رخداد تلخ خواهم پرداخت.
 
 
ضريب هوشي چيست و اهميت آن در چيست؟
 
ضريب هوشي IQ يك نسبت است كه از تقسيم سن عقلي بر سن تقويمي ضربدر صد به دست مي‌آيد. اگر سن عقلي با سن تقويمي يكسان باشد، ضريب هوشي صد مي‌شود ولي در بعضي مواقع در بعضي افراد سن عقلي بيشتر مي‌شود كه اين فرد هوشي بيشتر از ساير افراد دارد.
 
براي به دست آوردن سن عقلي راه‌هاي زيادي وجود دارد و معمولا كارشناسان از تست‌هاي خاصي استفاده مي‌كنند که جنبه‌هاي مختلفي مانند تشخيص الگوها، قدرت حافظه کوتاه‌مدت، استفاده فرد از واژه‌ها، سرعت محاسبه فرد، درک روابط يا جبر، اطلاعات عمومي، محاسبات رياضيات، درک فضايي، منطق و املا را ارزيابي مي‌کند.
 
اخيرا در مورد صحت نتايج آزمون‌هاي هوش متداول شبهات زيادي وارد شده است. انجمن روان‌شناسي آمريکا در سال 1995 هوش را به عنوان «توانايي فهم مسايل پيچيده، انطباق موثر با تغييرات محيطي، يادگيري به دنبال تجربيات، استفاده از اشکال مختلف استدلال و فايق آمدن بر مشکلات از طريق تفکر» تعريف کرده است.
 
اين انجمن بر اين موضوع تاکيد دارد که آزمون‌هاي متداول هوش به هيچ وجه توانايي سنجش چنين سازه انتزاعي پيچيده‌اي را ندارد. مطالعات متعدد، ارتباط مثبت و قوي بين ضريب هوشي با موفقيت تحصيلي، ميزان درآمد، سطح سلامت، طول عمر و سطح اجتماعي و ارتباط منفي و قوي با بي‌کاري و ارتکاب جرايم را نشان داده است. به اين ترتيب موضوع ضريب هوشي پايين يا افت ضريب هوشي و در مقابل آن سازوکارهاي ارتقاي ضريب هوشي به يک مقوله راهبردي اجتماعي و اقتصادي در بسياري از کشورها تبديل شده است. به اين ترتيب دستيابي به ميانگين ضريب هوشي بالاتر يکي از ابزار توسعه و به طور هم‌زمان يکي از دستاوردهاي مهم توسعه محسوب مي‌گردد.
 
 
ضريب هوشي اقوام و ملل
 
مطالعات فراواني روي تفاوت متوسط ضريب هوشي در کشورهاي مختلف صورت گرفته است:
ميانگين ضريب هوشي در آمريکا و انگلستان حدود 100 است. اين عدد براي شهروندان ژاپني، چيني، کره‌اي، هنگ کنگي و تايواني 105 و براي ترکيه، کشورهاي خاورميانه و جنوب آسيا بين 78 و 90 و براي کشورهاي آفريقايي پايين تر از صحراي آفريقا بين 65 تا 75 است. در اين ميان كشور ما ايران با ضريب هوشي متوسط 84 رتبه 97 را بين 185 کشور جهان دارا مي‌باشد. هوش يک سازه انتزاعي مولتي فاکتوريال محسوب مي‌شود و هنگامي که صحبت از تفاوت ضريب هوشي بين دو فرد مي‌شود تفاوت‌هاي ژنتيکي، تفاوت‌هاي محيط فيزيکي، تفاوت‌هاي محيط رواني و تفاوت‌هاي آموزشي به خصوص در دوران کودکي مي‌تواند توجيه کننده تفاوت ضريب هوشي باشد، اما هنگامي که با تفاوت ميانگين ضريب هوشي ميان دو کشور يا دو نژاد مواجه مي‌شويم قايل شدن به تفاوت ژنتيکي، به نوعي به معناي وجود نژاد برتر (ژن برتر) است.
 
در واقع در توجيه تفاوت ثروت ملل در طول تاريخ توجيهات زيادي آورده شده است. منتسکيو (1748) آب و هواي معتدل را مهم‌ترين علت براي ثروت ملل مي‌دانست، آدام اسميت (1776) مهارت‌هاي انساني، تخصص‌گرايي و وجود يک بازار آزاد را عامل اصلي توسعه فرض مي‌کرد، توماس مالتوس در سال 1817 شناسايي عوامل موثر بر فقر و ثروت ملل را مهم‌ترين چالش پژوهشي در حوزه اقتصاد سياسي مي‌داند. ديويد لاندز و ساموئل‌هانتينگتون عوامل فرهنگي (سخت‌کوشي، نظم، آرمان‌هاي بزرگ، همگرايي اجتماعي، احترام به کار، ارزش قايل شدن براي تحصيلات) را مهم‌ترين عامل موفقيت و ثروت ملل مي‌دانند. در اين ميان يکي از جنجال برانگيزترين ديدگاه‌ها توسط ريچارد لين (2002) مطرح شده است، ريچارد لين ريشه‌هاي ثروت و فقر ملل مختلف را در هوش و استعداد ذاتي آنان مي‌داند و قايل به برتري ژنتيکي بعضي از اقوام و نژادها در مقايسه با سايرين است. موضوع ژن برتر و نژاد باهوش‌تر موضوعي است که در طول تاريخ به کرّات از سوي گروه‌ها و رهبران نژادپرست (مانند نازي‌ها و صهيونيست‌ها) اعلام شده است، اما تاکنون هيچ يک از شواهد ارايه شده نتوانسته است برتري هوشي يک قوم يا نژاد نسبت به ساير اقوام را به تفاوت‌هاي ژنتيکي مابين آنان نسبت دهد. جداي از عوامل ژنتيکي، عوامل محيطي متعددي روي ضريب هوشي تاثير مي‌گذارد وضعيت تغذيه‌اي به خصوص در دوران کودکي، استرس‌ها و تروماهاي رواني، فقر عاطفي و ارتباطي و کميت و کيفيت تحصيلات همگي بر ضريب هوشي تاثير مي‌گذارند. به عنوان مثال، نوزاداني که از شير مادر محروم‌اند ضريب هوشي کمتري دارند. ضريب هوشي کودکان مبتلا به کم‌خوني 5‌ تا 10 درجه کمتر از حد طبيعي برآورد شده است. کمبود يد نيز باعث کاهش آموزش‌پذيري کودکان شده و ضريب هوشي آنها را به ميزان 5 تا 13 ( در موارد کمبود شدید ید تا 30 درجه، فوروارد کننده!) امتياز کم مي‌کند. به اين ترتيب مي‌توان در نظر گرفت که فقر و ضريب هوشي پايين هر يک ديگري را تشديد مي‌کنند و يک چرخه معيوب را تشکيل مي‌دهند. اين امر بخشي از ضريب هوشي پايين در کشورهاي آفريقايي و جنوب آسيا را توجيه مي‌کند.
 
 
مهاجرت نخبگان و ضريب هوشي
 
مهاجرت انتخابي نخبگان اثري مخرب بر توسعه ملل مي‌گذارد. بديهي است که بار توسعه و پيشرفت جوامع بر دوش هوشمندان و نخبگان هر جامعه‌اي است. حال وقتي در يک جامعه شرايط به گونه‌اي باشد که نخبگان در گذر زمان آن را ترک مي‌کنند، نه تنها خروج آنها مستقيماً جامعه را متاثر مي‌کند، بلکه در دراز مدت، ذخيره ژنتيکي کشور را نيز فقيرتر مي‌کند و در نسل‌هاي آتي، روند انتقال ضرايب بالاي هوشي به «نسل‌هاي آينده» با اختلال مواجه مي‌شود. اين امر در مورد کشور اسکاتلند طي بيش از نيم قرن به دقت مطالعه شده است. از اوايل قرن بيستم، هر ساله تعداد زيادي از افراد تحصيل کرده اسکاتلندي به انگلستان مهاجرت مي‌کنند. درصد متوسط مهاجرت سالانه تحصيل کردگان دانشگاهي از اسکاتلند به انگلستان 17.2 درصد و ضريب هوشي متوسط اين مهاجران 108.1 مي‌باشد.
 
 اين موضوع سبب شده است که ميانگين ضريب هوشي اسکاتلندي‌ها به طور متوسط در هر نسل يک امتياز نسبت به نسل قبل کاهش پيدا کند و اسکاتلندي‌ها در اواسط قرن بيستم به کم‌هوش‌ترين ملت اروپايي (با ميانگين ضريب هوشي 97) تبديل شدند. در واقع، يک نخبه علمي يا اقتصادي که از کشور خارج مي‌شود، تنها دانش و استعداد فردي يا مقداري ثروت مادي از کشور خارج نمي‌کند، بلکه ژن‌هاي نخبگي و کارآمدي را نيز با خود مي‌برد تا نسل‌هاي بعدي او در خارج از کشور مادري از آن بهره مند شوند و جوامع ميزبان‌شان را از آن بهره‌مند سازند وضعيت کشور ما ايران در ميان کشورهاي در حال توسعه مشابه وضعيت اسکاتلند در ميان کشورهاي توسعه يافته است. بر اساس آمار صندوق بين المللي پول، ايران با ضريب مهاجرت 15 درصد، رتبه اول را در ميان 61 کشور توسعه نيافته و در حال توسعه دارا مي‌باشد و مي‌توان تخمين زد که در طي سه دهه اخير حداقل سه واحد از ضريب هوشي متوسط ايراني‌ها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پيدا کرده است.
 
مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش ميانگين ضريب هوشي ملل نمي‌شود، بلکه اين کشورها را از نوابغ تهي مي‌سازد. با نگاهي به فهرست اسامي افرادي مانند لئوناردو داوينچي (ضريب هوشي220)، گوته (210)، پاسکال (195)، نيوتن (190)، لاپلاس (190)، ولتر (190)، دکارت (185)، گاليله (185)، کانت (175)، داروين (165)، موزارت (165)، بيل گيتس (160)، کوپرنيک (160) و اينشتين (160) به‌سادگي درمي‌يابيم که توسعه دانش بشر در طول تاريخ بيش از هر چيز مرهون افراد نابغه مي‌باشد. نوابغ همان کساني هستند که توان حل پيچيده‌ترين مشکلات يک کشور را دارا مي‌باشند و مسووليت راهبري کشور را در وضعيت‌هاي بحراني بر عهده دارند. تاثير نوابغ روي توسعه جوامع به حدي است که مي‌توان عبارت معروف «ملتي که قهرمان ندارد هيچ چيز ندارد»  را با جمله «ملتي که نوابغ را در راس مديريت خود ندارد، به هيچ جا نخواهد رسيد» جايگزين کرد.
 
کنترل مواليد و ضريب هوشي
 
بررسي‌هاي متعدد ارتباط بين هوش و تحصيلات و همچنين ارتباط ميان تحصيلات و تبعيت از سياست‌هاي کنترل مواليد را به اثبات رسانده است. ضريب هوشي متوسط 20 درصد پرهوش جامعه حدود 115 و ضريب هوشي متوسط 20 درصد کم‌هوش جامعه حدود 85 مي‌باشد. اگر فرض کنيم که ميزان زاد و ولد در گروه کم‌هوش جامعه تنها 30 درصد بيش از ميانگين جامعه و ميزان زاد و ولد در گروه پر هوش جامعه 30 درصد کمتر از ميانگين جامعه باشد، ميانگين ضريب هوشي نسل دوم از محاسبه زير به دست مي‌آيد:
(0.2x1.3x85) + (0.6x1x100) + (0.2x0.7x115) = 98.8
 
به اين ترتيب مي‌توان انتظار داشت که ميانگين ضريب هوشي هر نسل 1.2 امتياز از ميانگين ضريب هوشي نسل قبل کمتر شود.
تحليل فوق به خوبي مي‌تواند آمار توصيفي ارايه شده از سوي نهادهاي بين‌المللي را توجيه نمايد، اما اصلاح اين وضعيت نيازمند اتخاذ رويکردي مداخله‌اي و همه‌جانبه است. اتخاذ تمهيدات و سياست‌هاي علمي براي فقرزدايي و مقابله با شکاف رو به فزوني طبقاتي، توجه به مديريت عوامل خطرزاي سلامت و عوامل اجتماعي موثر بر سلامت، حمايت و مديريت علمي نخبگان و تلاش براي متوقف و معکوس نمودن سير مهاجرت نخبگان و بازنگري علمي سياست‌هاي کنترل جمعيت تنها بخشي از رژيم‌درماني ملتي است که به تدريج هوش خود را از دست مي‌دهد.
 
نويسنده: دکتر شهرام يزداني
دانشيار دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي
منبع: نشريه پزشكي سپيد 
دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:هر روز را نوروز کنید,

هر روز را نوروز کنید

هر روز را نوروز کنید

اندیشه > اندیشه‌اجتماعی  - گروه اندیشه:
هویت ایرانی از گذرگاه‌ها و گردنه‌های پر فراز و نشیب تاریخی گذرکرده و در این میان ویژگی‌های گوناگون و چه‌بسا متضادی را درون خود نهفته است.

 در میان نمودهای متعدد فرهنگ ایرانی- اسلامی، نوروز جایگاه ویژه‌ای از نظر بازتاب این هویت منسجم داشته است به همین دلیل نوروز در گذر خود از دوران باستانی به دوران اسلامی ایران، کمرنگ نشد بلکه به غیر از اقبال آن در میان عامه مردم، از همان سده‌های نخستین اسلامی و در منابع کهن اسلامی، مورد توجه قرار گرفت و بحث درباره آن از نظر فقهی و اصولی و حکمی رونق یافت تا اینکه در عصر صفویه تمامی این تلاش‌ها شکل منسجم‌تر و مدون‌تری به‌خود گرفت. آنچه از پی می‌آید، نگاهی است فشرده به هویت ایرانی و نسبت آن با نوروز و همچنین چگونگی پیوند هویت اسلامی ایرانیان با این جشن جهانی.

درباره هویت ایرانی نظرگاه‌های متفاوتی ارائه شده است. در برخی از این دیدگاه‌ها هویت ایرانی تنها در گذشته‌های باستانی ایران دنبال می‌شود و پیوند آن با دوران اسلامی یا به عبارت بهتر ایران اسلامی به فراموشی گذاشته می‌شود. در مقابل این نظرگاه، دیدگاه دیگری وجود دارد که بدون توجه به سیر تاریخی هویت ایرانی از دوران باستان تا عصر اسلامی و دوران معاصر، تنها به برجسته‌سازی‌ عصر اسلامی هویت ایرانی بسنده می‌کند.

با دقت در هریک از این دو دیدگاه به روشنی می‌توان پی‌برد که هیچ‌یک از آن دو برای تبیین و بازشناسی هویت ایرانی بسنده نیستند و در واقع هریک با پوشش دادن بخشی از تاریخ ایران و حذف بخشی دیگر از آن تلاش داشته‌اند تا توشه‌ای ایدئولوژیک برای پیروان خویش فراهم آورند. این دو دیدگاه که برخوردار از نگاهی افراط و تفریط‌وار به فرایند شکل‌گیری و گسترش‌یابی هویت در ایران هستند، با تقویت یکدیگر، روایتی ناقص، نااستوار، غیرمنسجم و ایستا از هویت ایرانی ارائه می‌دهند. این دو دیدگاه می‌کوشند تا بازخوانی خود از هویت ایرانی را در قالب‌های به ظاهر علمی عرضه کنند؛ اما از این اصل علمی غافل مانده‌اند که شناخت و بازیابی یک پدیده تاریخی تنها براساس مشاهدات ژرف‌نگرانه تاریخی در همه رویدادها و نمودهای فرهنگی شدنی است. به همین علت دیدگاه‌هایی که برخوردی گزینشی، جزئی‌نگر و فروکاهنده نسبت به سیر تاریخی یک پدیده دارند، تنها یک‌سویه یا سویه‌های محدودی از آن را در برابر خویش گرفته‌اند و می‌خواهند این جزء بر گرفته از یک کلیت تاریخی را به سراسر آن عمومیت دهند. نتیجه‌ای که از این شیوه نگاه تاریخی حاصل می‌آید، چیزی جز تفسیری فروکاهنده از تاریخ و سیر تحول رویدادها و مفاهیم تاریخی نیست.

این تفسیرهای فروکاهنده و غیرمنسجم از هویت ایرانی، به آن ساختاری ایستا، جزئی و تک‌خطی می‌بخشد. حال آنکه- آنگونه که در ادامه خواهد آمد- هویت ایرانی؛ نخست، امری است پویا که از گذشته‌های باستانی ایران تا به امروز تداوم داشته است و پویایی این هویت در گرو تحول آن در دوران‌های گوناگون تاریخی ایران بوده است به‌گونه‌ای که این هویت در دوران باستانی، دوران اسلامی و دوران معاصر ایران همواره و همپای تغییرات اجتماعی و فرهنگی ایران رشد و گسترش یافته و جنبه‌های تازه‌ای به آن افزوده شده است. دوم؛ به تبع تحول و پویایی این هویت، می‌توان سیر و گشت این هویت را تعیین کرد. در این معنا هویت ایرانی، سیری غیر خطی و تکرار پذیر خواهد داشت، نه سیری تک خطی. سوم؛ با وجود این سیر غیر خطی و پیچیدگی و چندلایه‌بودگی آن، هویت ایرانی امری منسجم است. به این معنا که شکل‌گیری و قوام هویت ایرانی از دوران باستان تا به امروز حاصل همکنشی لایه‌های بسیار متعدد و چه بسا متضاد تاریخی آن است؛ اما با این حال با نگاه به هویت ایرانی آن را منسجم می‌یابیم.

بر پایه آنچه گفته شد، می‌توان جشن نوروز را تنها نمود فرهنگ ایرانی دانست که آینه تمام‌قد هویت ایرانی است. در این معنا نوروز با گرد آوردن مولفه‌های بنیادین هویت ایرانی، برجسته‌ترین نمود فرهنگ ایرانی است که تا به امروز باقی مانده است و یک ایرانی مسلمان امروزی نیز همچنان آن را جامع هویت ایرانی- اسلامی خود می‌بیند. از این حیث، ایرانیان هیچ‌گونه ناسازگاری‌ای میان نوروز و آیین خود نمی‌بینند و اینگونه نمی‌اندیشند که با بر گزاری این جشن، هویت مسلمانی و شیعی خود را از کف می‌دهند. کما اینکه در سال‌های گذشته که نوروز با روزهای محرم و شهادت امام حسین(ع) مصادف شده بود، ایرانیان ضمن عزاداری و به‌جای آوردن مراسم ویژه محرم، صله ارحام را که برگرفته از فرهنگ دید و بازدید است گرامی می‌داشتند.

این مسئله حکایت از همان اصلی می‌کند که به آن اشاره کردیم. به این معنا که نوروز از یک سو جامع هویت تاریخی پرفراز و نشیب ایران طی دوران‌های گوناگون تاریخی است. از همین رو بوده که ایرانیان هم گذشته‌های باستانی خود را در نوروز می‌جویند و هم باورهای دینی خود را در آن جلوه‌گر می‌بینند. اگرچه در برخی از برش‌های تاریخی ایران، فقیهان و متکلمانی چون امام محمد غزالی حکم به برگزار نکردن نوروز داده‌اند اما واقعیت آن است که در منابع کهن اسلامی و شیعی، یعنی تا زمان شیخ طوسی، از نوروز سخن به میان آمده و روایت‌هایی در تایید آن از امامان شیعه نقل شده است. در کتاب الفهرست ابن‌ندیم آمده که صاحب بن عباد کتابی با عنوان« ‌الاعیاد و فضایل النیروز» داشت. اما برای نخستین‌بار از نوروز در مختصر مصباح شیخ طوسی یاد شد. شیخ طوسی در این کتاب ضمن اشاره به نوروز، خواندن 4رکعت نماز مستحبی را در آن توصیه می‌کند.

از این گذشته در منابع کهن شیعی چندین روایت درباره نوروز از امامان شیعی نقل شده که دو تای از آنها را که با جستار ما مرتبط می‌شود، می‌آوریم: درروایتی از ابراهیم کرخی از امام صادق(ع) سؤال شده که شخصی مزرعه بزرگی دارد و در روز مهرگان یا نوروز، هدایایی (از طرف کسانی که روی آن کار می‌کنند) به او داده می‌شود. آیا بپذیرد؟ حضرت فرمود: آنها که هدیه می‌دهند مسلمانند؟ ابراهیم گفت: آری. حضرت فرمود: هدیه آنها را بپذیر. روایت دیگر چنین است که در روز نوروز به امیرالمومنین(ع) گفته شد: روز نوروز. حضرت فرمودند: هر روز را نوروز کنید. و نقل دیگر این روایت این است که حضرت فرمود: نوروز ما همه روزهاست. البته این همان روایتی است که در آن گفته شده در روز نوروز به آن حضرت، فالوذج هدیه کردند و حضرت این پاسخ را دادند. از دیگر فقیهانی که به نوروز اشارات مفصلی دارند، شهید اول است. او در کتاب‌«ذکری الشیعه» با اشاره به روایت معلی بن خنیس نوشته است که مقصود از نوروز، یا اول سال فارسیان، یا واردشدن خورشید در برج حمل(فروردین) یا دهم ایار(دوم اردیبهشت) است. اما در این میان احمد بن محمد بن فهد حلی شرح مفصلی درباره اهمیت نوروز دارد که بسیار جالب است.

او به روایتی از امام صادق(ع) اشاره می‌کند که در آن آمده که امام صادق خطاب به معلی گفت: نوروز روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که او را عبادت کرده و بدو شرک نورزند و به پیامبران و اولیای وی ایمان بیاورند. نوروز روزی است که خورشید در آن طلوع کرد، بادها وزیدن گرفت و در زمین شکوفه پدید آمد. نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی فرو نشست و... ، روزی است که جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و روزی است که ابراهیم بت‌های قومش را شکست و روزی است که پیامبر(ص) امام علی(ع) را بر دوش گرفت تا بت‌های قریش را بشکند. فهد همچنین روایتی دیگر از معلی می‌آورد که نکات دیگری را به نکات روایت پیشین درخصوص نوروز می‌افزاید که از آن جمله می‌توان به روز پیمان گرفتن پیامبر از مردم در روز غدیر، روز پیروزی امام‌علی(ع) بر خوارج و در نهایت روز قیام امام مهدی(عج) اشاره کرد. گرچه روایت‌هایی که آوردیم در منابع کهن‌تر شیعه نیامده‌اند؛ اما همین روایت‌ها بعدها در دیگر منابع شیعی به‌ویژه در دوران صفویه مورد استناد قرار گرفته و به بحث و تحلیل گذاشته می‌شوند.

دوران صفویه را باید عصر متمایزی از حیث توجه حکومت به آیین نوروز دانست. به‌دلیل اینکه در این زمان است که نخستین حکومت شیعی در ایران شکل می‌گیرد و به‌واسطه این مسئله جنبشی در فلسفه، فقه، کلام و حدیث شیعی رخ می‌دهد. با این حال عصر صفوی از یک نظر دیگرنیز شایان توجه بوده و آن اهتمام حکومت وقت نسبت به فرهنگ و رسوم ایرانی ازجمله نوروز بود. توجه به این وجه نیز طبیعی بود؛ چراکه بنا بر آنچه گفته شد، هم در ذهنیت و رفتار مردم ایران و هم در میان علمای شیعی- آنگونه که نمونه‌هایی از آن را در بالا به بحث گذاشتیم- زمینه‌های این اعتنا کاملا فراهم بود و از این‌رو صفویان در دوران زمامداری خود به تقویت و گسترش نوروز پرداختند. از سوی دیگر در همین دوران علمای شیعه با نگاه به بحث‌های فقهی و روایی پیشینیان خود درخصوص نوروز، دست به تحلیل‌های گسترده‌ای از دیدگاه فقهی و شرعی درباره نوروز زدند.

افزون بر همه اینها در این دوران برای نخستین‌بار در تاریخ ایران لزوم تعیین گاهشماری دینی شکل گرفت و علمایی چون مجلسی و فیض کاشانی رساله‌هایی در این زمینه نگاشتند. مجموع این عوامل سبب شد تا بار دیگر بحث‌های مربوط به نوروز ازجمله اینکه آیا نوروزی که در روایت‌های نقل شده از امامان شیعه آمده، همین نوروز مرسوم است یا نه؟ رونق گیرند. در همین دوران است که با رساله‌هایی درباب نوروز روبه‌رو می‌شویم که نوروزیه نام دارند و به خامه فقیهان و فیلسوفان و حکیمان عصر صفویه نگاشته شده‌اند. برای نمونه میرزا ابراهیم حسینی در یکی از این رساله‌ها نوشت که نوروز درست همین روزی است که مرسوم است. نیز رساله‌های دیگری در رد و تایید این دیدگاه نگاشته شد. اما نکته جالب در این دوران ذکر روایت مفصلی است که علامه مجلسی به نقل از معلی بن خنیس از امام صادق آورده که حدود 10صفحه بحار‌الانوار را به‌خود اختصاص داده است. در این روایت همچنین معلی از امام صادق(ع) می‌خواهد که نام‌های فارسی 30 روز ماه را بیان کنند. البته علامه مجلسی در همان جا می‌نویسد که من این روایت را از کتاب‌های منجمانی آورده‌ام که از امامان ما نقل کرده‌اند اما خودم به آنها اعتمادی ندارم.

وجود این بحث و فحص‌های فقهی، اصولی و فلسفی و نجومی پیرامون نوروز در زمان صفویه، نشان می‌دهد که نوروز چنان با هویت و فرهنگ ایرانی- اسلامی پیوند خورده بود که عالمان و حکیمان نمی‌توانستند از آن چشم‌پوشی کنند. مجموع این تلاش‌های دینی و فکری درباره نوروز تا دوره‌های بعد در میان متفکران و عالمان ایرانی تداوم یافت و سرانجام رخساری منسجم به‌خود گرفت. به همین دلیل از آن زمان تا به امروز نوروز بنیان‌های ژرف و ریشه‌داری میان مردم ایران یافته است. این در حالی است که در مقایسه با دیگر جشن‌های ایرانی نوروز همچنان پایدار بوده و هرساله به‌طور گسترده در ایران و دیگر کشورهایی که ردی از فرهنگ ایرانی در آنجا باقی‌مانده برگزار می‌شود، درحالی‌که دیگر جشن‌های ایرانی در طول سده‌ها یا فراموش شده‌اند و یا کارکرد خود را از دست دادند و یا محدود به گروه‌های خاصی از مردم ایران شده‌اند. این نشان می‌دهد که نوروز به بهترین و کامل‌ترین وجهی نمایانگر هویت ایرانی در راستای تحول و پویایی آن است. بنابراین نوروز خاطره و یاد مشترک مردمی را باز می‌گوید که از دیرباز در این سرزمین سکنا گزیده‌اند؛ از دور‌ترین هنگامه‌های تاریخی، یعنی از دوران مردمان پیش آریایی و زمان کوچ آریایی‌ها و دیگر اقوام و مردمان به این سرزمین تا گرویدن ایرانیان به اسلام و عصر فرهنگ ایرانی- اسلامی تا به روزگار ما.

 

دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:سرمایه اجتماعی,

صداقت ضامن سرمایه اجتماعی است

صداقت ضامن سرمایه اجتماعی است

 

اندیشه > اندیشه‌سیاسی  - گروه اندیشه:
اخلاق از قواعدی سخن به میان می‌آورد که اجرای آنها ضامن تحکیم روابط بینافردی و اجتماعی است.

 در این میان حوزه سیاسی که با اجتماع گره خورده، نمی‌تواند از اخلاق بر کنار بماند. این به آن معناست که چه بخواهیم و چه نخواهیم، سیاست، بر مدار اخلاق می‌گردد؛ اما چرا و چگونه حوزه سیاسی از اخلاق فاصله می‌گیرد و غیرشفاف می‌شود؟ و از سوی دیگر، چه سازوکاری باید در بدنه اجتماع تعبیه شود تا بتوان اخلاق را در پدیده‌های گوناگون گسترش داد؟

در این میان اما «صداقت» عنصر بنیادین اخلاق به شمار می‌آید و ضامن بقای سرمایه اجتماعی است. جامعه‌شناسان سرمایه اجتماعی را ابزار اصلی انسجام اجتماعی می‌دانند و معتقدند که با از میان رفتن «صداقت» و در نتیجه سرمایه اجتماعی، هیچ جامعه‌ای قادر به ادامه حیات خود در درازمدت نیست.

بر این پایه بود که به سراغ حجت‌الاسلام دکتر داوود فیرحی، استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رفتیم و با وی درباره نسبت اخلاق و سیاست گفت‌وگو کردیم. کتاب‌های «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام»، «نظام سیاسی و دولت در اسلام» و «تاریخ تحول دولت در اسلام» از جمله آثار وی به شمار می‌آیند.

  • در حوزه انــدیشـه سیاسی و فلسفه سیاسی- گرچه این دو از یکدیگر متفاوت هستند- اخلاق(سیاسی) چه جایگاهی دارد؟

وقتی از «اخلاق» صحبت کرده و آن را به «سیاست» اضافه می‌کنیم، ترکیبی با عنوان «اخلاق سیاسی» پدید می‌آید. پیش از پرداختن به بحث «اخلاق سیاسی» باید نخست تصور خود را از «اخلاق» و «سیاست» روشن سازیم. در حوزه اخلاق همواره دو بحث را از یکدیگر جدا کرده‌اند: یکی اصول اخلاقی(ethics) و دیگری اخلاق (morality). متفکران اسلامی باب مقوله‌ای را در انسان‌شناسی به نام «علم‌النفس» گشوده بودند.

«علم‌النفس» در تلقی این متفکران تنها به روانشناسی محدود نبود. در ادبیات فلسفه اسلامی، عقل عملی به 3حوزه تقسیم می‌شد:
امور اقتصادی(تدبیر منزل)
امور سیاسی(تدبیر مُدُن)
اخلاق.

جالب اینجاست که اخلاق زیربنای دو‌تای دیگر به شمار می‌آمد. مراد از اخلاق در نظر این متفکران، همان اخلاق فردی بود؛ در واقع چون اساس خانواده و شهر در تحلیل نهایی به فرد می‌رسید، اخلاق شالوده آنها به حساب می‌آمد. این بحث سبب شد که پیشینیان نگاهی اخلاقی به سیاست داشته باشند و همینطور نگاهی اخلاقی به تدبیر منزل(امور اقتصادی). تصور غالب این بود که انسان‌ها 2ساحت متفاوت دارند؛ به این معنا که بخشی از زندگی در اختیار انسان قرار ندارد، مثل ویژگی‌های جسمی یا به‌دنیا‌آمدن در طبقه اجتماعی و خانواده‌ای خاص. اینها هستی‌های از پیش تعیین‌شده‌ای به شمار می‌آمدند که اتفاقا در قلمرو اخلاق جای نمی‌گرفتند اما برخلاف بخش اول، بخش دیگری از زندگی را خود انسان‌ها می‌سازند، بنابراین خود وی نیز مسئول آن است. این ساحت در حوزه عمل آدمی قرار می‌گیرد.

اگر بخواهیم به زبان امروزین سخن بگوییم، از ساحت نخستین به «رفتار» (behaviour) و از ساحت دوم به «عمل» (act) تعبیر می‌شود. عمل برخلاف رفتار، ساخته خود انسان است. آدمی بین گزینه‌های گوناگون می‌سنجد، آنگاه تصمیم می‌گیرد و در نهایت عمل می‌کند. بحث اساسی این است که چه تصمیمی درست و چه تصمیمی درست‌تر و چه تصمیمی نادرست و چه تصمیمی نادرست‌تر است؟ در اینجاست که حوزه اخلاق شکل می‌گرفت؛ به این معنا که انسان ابعاد گزینه‌های مختلف را پیش چشم می‌آورد و آنها را می‌سنجد. در این میان است که او اموری را اصل قرار می‌دهد و اموری را فرع. مثلا در اخلاق بازار، اصلی به نام «تـوکل» و «ریسک» وجود دارد. این اصل شایسته و خوبی است اما در مقابل، چیزهایی به نام «انحصار» و «احتکار» هم وجود دارد. در اینجا این بحث پیش می‌آید که آیا یک بازرگان می‌تواند به هر وسیله‌ای کسب سود کند یا آنکه سود وی باید مشروع (اخلاقی) باشد؟ در چنین مواقعی، یک دسته قواعد بیرونی وجود دارد که بخش عمده آنها از باورهای دینی گرفته شده است. این قواعد (بیرونی) جست‌وجوی سود را منوط به اصول و شرایطی ویژه می‌کنند. خطوط قرمزی که این قواعد وضع می‌کنند، ممکن است دست قانونگذار هم نباشد اما وجدان فرد را سخت تحریک می‌کند. تفاوت «اخلاق» با «قانون» از همین جا مشخص می‌شود. «قانون» هم لوازم و هم ضمانت اجرای بیرونی دارد. آنچه در این میان بسیار مهم است، این است که انسان‌ها در «عمل» خود همیشه چارچوب‌هایی اخلاقی برای خود در نظر می‌گیرند. آن‌وقت است که این پرسش مطرح می‌شود که آیا در تنظیم قواعد(قانون) اخلاق اولویت دارد یا در تنظیم اخلاق، قواعد حقوقی و قانونی؟ به بیان دیگر آیا جامعه باید قواعد درست را وضع کند تا در ذهن انسان‌ها نفوذ کند یا آنکه جامعه باید مبتنی بر قواعد اخلاقی، قانون وضع کند؟ در ادبیات اسلامی، اخلاق را یک وازع درونی می‌دانستند. وازع در معنای نگه‌دارنده است. این وازع درونی(اخلاق) همواره با وازع بیرونی (قانون) ارتباط معکوس دارد.

  • در واقع می‌توان گفت که «اخلاق» نگهبان درون است.

درست است. هر اندازه‌ این نگهبان درونی بیشتر تقویت شود، نیاز کمتری به نگهبان بیرونی است و برعکس هر چقدر نگهبان درون کمتر تقویت شود، احتیاج بیشتری به نگهبان بیرونی پیدا می‌شود. اتفاقا کسی که عملا اخلاقی نیست، راه‌هایی برای گریز از نگهبان بیرونی(قانون) هم پیدا می‌کند. در این وضعیت است که مثلا «غش در معامله» می‌کند و نیرنگ می‌زند. با این حال آدمی به خودش نمی‌تواند نیرنگ بزند.

  • پرسش بنیادین این است که چگونه می‌توان در سیاست به اخلاق بازگشت یا به بیان دیگر، چگونه می‌توان سیاست را اخلاقی کرد؟ در آموزه‌های اسلامی این مسئله چگونه مطرح شده است؟

تمام فعالیت‌های انسانی‌ای که به نحوی به «عمل» مربوط هستند، بااخلاق سروکار دارند. در اخلاق، قواعدی وجود دارد که تابع حُسن و قبح عقلی است. شریعت هم، همان‌ها را توضیح می‌دهد، بنابراین از این حیث فرقی نمی‌کند که متعلق این اخلاق، سیاست باشد یا اقتصاد. در نهج‌البلاغه، خطبه‌ها و نامه‌هایی وجود دارد که از این حیث بسیار جالب توجه هستند. روایتی از امام علی(ع) وجود دارد که ایشان یاد گذشته می‌افتند. امام در آنجا می‌گویند؛ یاد آن اوایل اسلام به‌خیر که همه در آن زمان مردانه می‌جنگیدیم و دشمنان اسلام با ما(مسلمانان) درمی‌افتادند. گاهی ما می‌بردیم و گاهی آنها. در این بین خداوند دید که ما در ایمان خود صادقیم. آنگاه لطف او به ما افزون‌تر شد.

این نکته‌ای که امام علی(ع) بیان می‌کنند، بسیار مهم است. یکی از اصل‌های مهم اخلاقی که بسیار فراگیر بوده، «صداقت» است. صداقت در همه جا لازم است و سرمایه‌ اجتماعی پدید می‌آورد. وقتی سرمایه اجتماعی ساخته شد، به‌تدریج قاعده‌ها برای بازی سیاسی شکل می‌گیرند. امروزه در جامعه ما این جا افتاده که فلانی آدمی سیاسی است؛ یعنی او فردی «صادق» نیست، در حالی که اتفاقا هر اندازه جامعه پیچیده‌تر باشد، اهمیت صداقت بیشتر می‌شود. درست به همین دلیل است که بنیان تمدن اسلامی را امام علی(ع) بر صداقت مبتنی می‌سازند. امام جمله‌ای دارند با این مضمون که به خدا سوگند که من از معاویه زیرک‌تر بودم اما این ارزش‌ها دست و پای مرا می‌گیرند. در این معنا، شکست، پیروزی است. برای مثال ممکن است در جایی دروغ بگوییم و اتفاقا رأی هم بیاوریم و در مقابل، در جایی راست بگوییم و شکست هم بخوریم اما باید بدانیم که راستگوی شکست‌خورده دوباره پتانسیل پیروزی دارد، حال آنکه دروغگوی پیروز، نه. این قاعده تاریخ است که هیچ‌گاه دروغ پنهان نمی‌ماند. بنابراین اصل «صداقت» را هم شریعت تأیید می‌کند و هم قواعد امروزین. جالب اینجاست که فطرت هم آن (صداقت) را تأیید می‌کند.

این بحث مطرح است که آیا چون دروغ گفتن به دیگران زیان می‌رساند بد است یا آنکه دروغگویی ذاتا بد است، قطع نظر از آنکه به دیگری زیان و آسیب برساند یا نه؟ فرض کنید که کسی دروغی را به خودش بگوید و آن را علنی نکند. این فرد مدت‌ها با خودش کلنجار می‌رود که چرا این دروغ را گفته است. بر این اساس، بنیادهای اخلاقی در همه جا تولید سرمایه اجتماعی می‌کنند. به بیان دیگر صداقت، اعتماد پدید می‌آورد و اعتماد سبب انسجام و همبستگی اجتماعی می‌شود.

در حوزه اقتصاد می‌توان گفت که پول ابزار اعتماد است اما در حوزه خانواده، اجتماع و سیاست چه؟ برای مثال یک فرد چگونه می‌تواند مطمئن باشد که اگر دزدی به خانه‌اش دستبرد زد، همسایه‌اش با آن دزد همکاری نکند؟ آیا با پول می‌توان این را حل کرد؟ بسیاری از امور را نمی‌توان با پول حل کرد. یکی از این موارد «قدرت» است. فرض کنید من به کسی رأی داده‌ام آیا می‌توانم به او اعتماد کنم که تا 4سال به رأی من پایبند باشد؟ چگونه می‌توانم این اعتماد را به دست آورم؟ فوقش این است که به ابزارهایی تکیه کنم تا اعتمادم را به دست آورم؛ فی‌المثل آیا حزب می‌تواند به جای من رئیس جمهور انتخاب کند و من به واسطه حزب، اعتمادسازی کنم؟ تازه خود حزب هم در اینجا به یک معضل جدید تبدیل می‌شود. بنابر‌این چاره‌ای جز اعتمادسازی بر مبنای صداقت نیست.

  • حال که از اهمیت صداقت در پیدایی سرمایه اجتماعی سخن گفتید، بفرمایید که چه سازوکاری لازم است تا صداقت تولید شود و چگونه و با چه معیارهایی می‌توان از آن حفاظت کرد؟

این پرسشی بنیادین است. پرسش دیگر آن است که آیا می‌توان از صداقت عبور کرد؟ به نظر می‌رسد که در برخی از جاها، استثنائا می‌توان این کار را کرد اما این قاعده نیست؛ فرض کنید کسی می‌خواهد فرد دیگری را بکشد و به دنبال وی است. از ما می‌پرسد که او کجا رفت؛ از این طرف رفت یا آن طرف؟ خب در این وضعیت ما باید چه کار کنیم؟ تردیدی نیست که در اینجا به خاطر حفظ جان آن فرد، موقتا صداقت را کنار می‌گذاریم. بنابراین بحث اصلی این است که صداقت همواره اصل بوده و مبتنی بر قواعد است و اگر جاهایی هم به طور استثنا می‌شکند، آن هم تابع قواعد است. در واقع نمی‌توان آن اندازه حوزه «مصلحت» را گسترده‌تر کرد که همه جا به اسم مصلحت، صداقت را به کناری گذاشت.

اشاره کردیم که «صداقت» امری طبعی است . صداقت از طریق تکرار تبدیل به ملکه می‌شود. فرض بر این است که وقتی انسان متولد می‌شود، صادق است. همه دیده‌ایم که بچه‌ها زودتر اعتماد می‌کنند و ما بزرگ‌ترها هستیم که به تدریج به آنها می‌آموزیم به دیگران کمتر اعتماد کنند یا اصلا نکنند. پس همه ما انسان‌ها تمایل داریم که راهی بیابیم تا «صداقت» را کم‌کم به کناری بگذاریم اما باید بدانیم که ترمیم و تدارک دوباره آن، زمان زیادی می‌برد. معمولا گفته می‌شود که صداقت به تکیه بر قواعد حاکم بر یک جامعه بازمی‌گردد.

صداقت اصل و قاعده‌ای است که زمان بسیاری می‌برد تا شکل گیرد اما از میان رفتن آن بسیار سریع رخ می‌دهد. بنابراین وظیفه ماست که «صداقت» را با ظرافت حفظ کنیم؛ مثل تاجری که بیم دارد اعتبارش خدشه‌دار شود. بر این اساس یک نظام سیاسی هم باید همواره ترس از دست دادن اعتبار و مشروعیتش را داشته باشد.

  • به این معنایی که مطرح می‌کنید، هر نظام سیاسی برای حفظ خود باید از صداقت محافظت کند.

همینطور است؛ زیرا نظام سیاسی در تحلیل نهایی، چیزی جز قراردادی مابین فرمانروا و فرمانبردار نیست. از جمله حقوق فرمانروا این است که بر اعتماد فرمانبرداران به خودش نظارت کند. از سوی دیگر مردم (فرمانبرداران) هم باید مطمئن باشند که فرمانروا به عهدی که آنها با وی بسته‌اند، عمل می‌کند. بنابراین، صداقت یکی از معیارهای حفظ شفافیت است. هر گاه در چیزی ابهام وجود داشته باشد، صداقت در آن گم است، اگر هم باشد، قابل احراز نیست. یکی از بزرگان می‌گفت من دوست دارم آشکارا اشتباه کنم تا اینکه به صورت مبهم درست عمل کنم. در مفهوم «صداقت»، چیزی به نام شفافیت وجود دارد. در دنیای معاصر، بخش بزرگی از آسیب‌های موجود در روابط بین‌الملل برخاسته از نبود شفافیت است. دومین ویژگی مفهوم «صداقت» که در نوع خود بسیار مهم است، گونه‌ای اولویت‌بندی است؛ به این معنا که برخی از ارزش‌ها، بنیادین و برخی ارزش‌ها روبنایی هستند؛ برای مثال در اخلاق اسلامی، بردن آبرو، حیثیت و حرمت کسی همپای کشتن وی است. بنابراین آبرو، حرمت، خون، نسل، جان، مال، دین و عقل از ارزش‌های بنیادین در اخلاق اسلامی به شمار می‌آیند و باید در حفظ دقیق آنها بکوشیم.

در این میان عرض(آبرو) و دم(خون) از همه مهم‌تر هستند؛ به این معنا که حفظ آبرو و خون افراد در جامعه اسلامی اصل است و تحت هیچ شرایطی نباید به خطر افتد. حتی اگر به احکام اسلامی مرتبط با «عنف» هم توجه کنید، می‌بینید که احراز آنها بسیار سختگیرانه است و اینگونه نیست که قاضی بر اساس مشاهده و گواه یک شاهد یا شاهدان به آسانی تسلیم شود و حکم براند. بنابراین حفظ ارزش‌هایی چون آبرو، خون، مال و... استثناهایی هستند که موقتا سبب معطل ماندن اصل صداقت می‌شوند اما باید دانست که بزرگ‌ترین مصلحت، سرمایه اجتماعی است و سرمایه اجتماعی هم مبتنی بر صداقت است. بنابراین اگر بخواهیم برای حفظ سرمایه اجتماعی مصلحت‌سنجی کنیم، سرمایه اجتماعی از میان می‌رود. ما باید سازوکاری در جامعه و نظام سیاسی تعبیه کنیم که اگر کسی خطایی داشت، جرأت نکند فی‌المثل برای نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری نامزد شود.

  • چنین افرادی باید احساس کنند که در اتاق شیشه‌ای قرار دارند و همه دارند آنها را می‌بینند.

همینطور است. اگر این سازوکار ایجاد شود، هم افراد خطاکار جرأت نامزد شدن برای امور مختلف را در جامعه به خود نمی‌دهند و هم از سوی دیگر، افرادی هم که سالم هستند، به جامعه چنان اعتماد پیدا می‌کنند که مطمئن هستند، آبروی‌شان حفظ می‌شود. اینها بحث‌هایی هستند که باید به شدت روی آنها کار کرد.

  • چرا و چگونه یک ساختار سیاسی از اخلاق و اصل برتر آن، یعنی «صداقت» فاصله می‌گیرد و غیراخلاقی می‌شود؟

دلیل این امر به موضوعات مختلفی بازمی‌گردد که باید آنها را جدی گرفت؛‌یکی ذات سیاست است که در آن ابهام زیادی وجود دارد. اتفاقا به همین دلیل است که گفته می‌شود در سیاست باید همواره به‌روی روشنفکران، منتقدان و خبرنگاران گشوده باشد تا آنها به شفافیت حوزه سیاسی کمک کنند. تدارک صداقت در حوزه سیاسی کار بسیار سختی است. بنابراین در حوزه سیاسی باید اصل را بر بدبینی گذاشت تا خوش‌بینی. البته این به آن معنا نیست که باید به افراد، بدبین بود. اگر به یکدیگر بدبین باشیم، زندگی اجتماعی غیرممکن می‌شود. اصل را باید بر این گذاشت که انسان‌ها خوب هستند ولی قواعد، انحناهایی در جریان امور پدید می‌آورند. بنابراین باید همواره در قواعد بازنگری و آنها را اصلاح کرد. در حوزه سیاست که صداقت مبتنی بر شفافیت است، حکم می‌کند که به قواعد مشکوک باشیم و همواره آنها را اصلاح و تعدیل کنیم.

  • به این معنا آیا پابه‌پای قواعد درونی که در انسان‌ها وجود دارد، قواعد بیرونی هم باید ضامن صداقت باشند؟

بله. اجازه بدهید در این زمینه مثالی بزنم؛ من چند وقت پیش فردی را دیدم که در مقابل آینه جلوی ماشین‌اش طناب‌ داری آویخته بود. او گفت این باعث می‌شود تا در هنگام رانندگی خطاهای خود را به حداقل برسانم. فردی که خطاهای خود را اصلاح می‌کند، به تدریج گزینش‌های بهتری هم پیدا خواهد کرد. در حوزه سیاست هم باید قواعدی را با قواعدی دیگر جایگزین و اصلاح کرد. این را در اصطلاح «انصاف» می‌گویند. به این معنا که ما باید حتما مبتنی بر قواعد عمل کنیم اما در عین حال انصاف این است که قواعد را همواره بازنگری کنیم تا عرصه سیاسی شفاف بماند؛ زیرا اگر شفافیت رخت بربندد، صداقت هم وجود نخواهد داشت. اینجاست که بازنگری در قواعد یک وظیفه اخلاقی تلقی می‌شود. در واقع ما باید قاعده کلانی برای سنجش قاعده‌ها درست کنیم.

این باعث می‌شود که سرمایه اجتماعی شکل گیرد. باید همواره به دنبال قواعدی برای حفظ صداقت بود. دلیل اینکه باید همواره شفافیت را حفظ کرد، این است که شفافیت همیشگی نیست. روابط اجتماعی همواره میل به تیره شدن هم دارند. بنابراین ما یک راه دراز اعتبار و اعتمادسازی را باید در سیاست دنبال کنیم؛ مثلا اعتمادی را که امروزه به «رسانه» در برخی کشورها وجود دارد، ما هم باید جابیندازیم. اعتماد هم جز شفاف‌سازی و صداقت امکان ندارد؛ برای نمونه شما نمی‌توانید در گزارش خبر صادق نباشید، آنگاه در پی اعتمادسازی هم باشید. این اعتمادسازی نیست، «تدلیس» است. از تدلیس اعتماد زاده نمی‌شود. ممکن است از «تدلیس» موفقیت‌های موقتی به‌دست بیاید اما پایدار نیستند. بنابراین ما با راه دشوار اعتمادسازی در نهادهای سیاسی‌ای مانند احزاب و انتخابات رویارو هستیم.

امروزه در دولت می‌گویند که مواظب باشید رأی‌های‌تان را نخورند، در مجلس هم، همین را می‌گویند. هر نامزدی هم، این را تکرار می‌کند. این نشان می‌دهد که اعتماد وجود ندارد. از این رو، ما ناچاریم که صادق باشیم. از آنجایی که مجبوریم صادق باشیم، مجبور هستیم که شفاف هم باشیم و چون ناچاریم که شفاف باشیم، باید راه‌های شفاف‌سازی را هم طی کنیم تا سرمایه اجتماعی استواری داشته باشیم. با دستور نمی‌توان اعتمادسازی کرد. البته کسانی که در فضای اجتماعی و سیاسی غیرشفاف می‌شوند، میل به غیرشفاف‌سازی پیدا می‌کنند. این به آن معناست که ما همواره در پی تولید ذهن سودجو هستیم. در اینجاست که انسان احساس می‌کند از اخلاقی بودن سودی به دست نمی‌آورد، حال آنکه اخلاقی بودن برای سود بردن است. این سود، آن سود منفی نیست. در واقع ما باید به دنبال تحلیل خطا در ارتباط با اصول اخلاقی و مصلحت باشیم.

«اخلاق در سياست» در گفت‌وگو با دكتر داوود فيرحي

یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:کارت پخش کن,خوش تیپ,,

یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم…

از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر کسی نمیده!
 
خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کاغذ رو می داد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حروم کردن تبلیغات نبود ….

احساس کردم فکر می کنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده! از کنجکاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم…!!!
 
خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با کلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می کنه؟!!
 
کفشهامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و کفشم برق بزنه!
 
شکم مبارک رو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو کاملا بی تفاوت نشون بدم!
 
دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده؟ یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده…؟!
 
همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم کرد و یک کاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت: “آقای محترم! بفرمایید!”
قند تو دلم آب شد!
با لبخندی ظاهری و بدون دستپاچگی یا حالتی که بهش نشون بده گفتم: ا ِ، آهان، خب چرا من؟
من که حواسم جای دیگه بود و به شما توجهی نداشتم! خیلی خوب، باشه، می گیرمش ولی الآن وقت خوندنش رو ندارم! کاغذ رو گرفتم …
چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک تولدی که دست یک آقای میانسال بود! وایسادم و با ولع تمام به کاغذ نگاه کردم، نوشته بود::
.
……
 
……

.دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!

 

فكر نكنيم همه چی را ميدانيم

نکته های کوچک زندگی
* وقتی به شدت عصبانی شدی دستهایت را در جیبهایت بگذار.
*  یادت باشد بهترین رابطه میان تو و همسرت زمانی است که میزان عشق و
علاقه تان به هم بیش از میزان نیازتان به یکدیگر باشد.
* مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر.
* اگر کسی تو را پشت خط گذاشت تا به تلفن دیگری پاسخ دهد تلفن را قطع کن.
* هیچوقت به کسی که غم سنگینی دارد نگو " می دانم چه حالی داری " چون در
واقع نمی دانی .
* یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است.
* هیچوقت به یک مرد نگو موهایش در حال ریختن است. خودش این را می داند.
* از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده
بهینه از حیات همین است.
* در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای درست قضاوت نکن.
* وقتی از تو سوالی را پرسیدند که نمی خواستی جوابش را بدهی، لبخند بزن و
بگو:  "برای چه می خواهید بدانید؟"
* هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن.
* هیچوقت پایان فیلم ها و کتابهای خوب را برای دیگران تعریف نکن.
* با زنی که با بی میلی غذا می خورد ازدواج نکن.
* وقتی احساس خستگی می کنی اما ناچاری که به کارت ادامه بدهی، دست و
صورتت را بشوی و یک جفت جوراب و یک پیراهن تمیز بپوش. آن وقت خواهی دید
که نیروی دوباره بدست آورده ای.
* هرگز پیش از سخنرانی غذای سنگین نخور.
* راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن.
* هیچوقت از بازار کهنه فروشها وسیله برقی نخر.
* شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه حساب بانکی ات غنی سازد.
* سعی کن از آن افرادی نباشی که می گویند : " آماده، هدف، آتش "
* هر وقت فرصت کردی دست فرزندانت را در دست بگیر. به زودی زمانی خواهد
رسید که او اجازه این کار را به تو نخواهد داد.
* چتری با رنگ روشن بخر. پیدا کردنش در میان چتر های مشکی آسان است و به
روزهای غمگین بارانی شادی و نشاط می بخشد.
* وقتی کت و شلوار تیره به تن داری شیرینی شکری نخور.
* هیچوقت در محل کار درمورد مشکلات خانوادگی ات صحبت نکن.
* وقتی در راه مسافرت، هنگام ناهار به شهری می رسی رستورانی را که در
میدان شهر است انتخاب کن.

* در حمام آواز بخوان.
* در روز تولدت درختی بکار.
* طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به
یاد تو بیفتند.
* بچه ها را بعد از تنبیه در آغوش بگیر.
* فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی شوی.
* ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن.
* هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.
* شیر کم چرب بنوش.
* هرگز در هنگام گرسنگی به خرید مواد غذایی نرو. اضافه بر احتیاج خرید خواهی کرد.
* فروتن باش، پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.
* از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بترس.
* فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی می رود که برای رسیدن به آن تلاش می کنند.

منبع: کتاب نکته های کوچک زندگی. اچ جکسون براون. ترجمه: زهره زاهدی